دورنگی کردی و بازم یه رنگم
دورنگی کردی و بازم یه رنگم
نمیتونم مثِ تو سنگ باشم
همینه قسمتِ دلهای عاشق
که با احساس هم دلتنگ باشم
شبیهِ حسِّ پروازِ پرستو
یه روز از خاطراتت دور میشم
تو میمونی و تنها مثلِ قوها
منم یک عاشقِ رنجور میشم
یه روزی فکرِ هرچی بینِ ما بود
مثِ برفِ غرورت آب میشه
یه روزی آرزوی دیدنِ من
یه رویای کم و نایاب میشه
تمومِ شهر و دنیا رو بگردی
نشونی نیست از عشقی که دوره
مسافر عادتش یک عمر اینه
که هرجا میرسه فکرِ عبوره
تو میمونی و یک احساسِ خالی
که دیگه راه ها مسدود میشه
شبی که شمعِ سوزانِ وجودت
کم و کم ذره ذره دود میشه
یکی اینجاست حتی اون شبا هم
دلش میلرزه از دردی که داری
خداحافظ، سکانسِِ آخر عشق
که از این عاشقِ دیوونه داری
سهیل ساسان
پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم