کمیک بوک
جهانم یه کمیک بوکه،که توش هیچ قهرمانی نیس
همه عکساش برعکسن،واسه خوبی زمانی نیس
همه مرموزو بی رحمن،سکوت فریادو سَرخورده
که حتی بتمنش امروز،تو دستای جوکر مرده
توی تصویری گم میشم،که رو دستای شب خوونه
که پاییز تو عزای عشق،با برگاش روضه میخوونه
من عکسایی رو میخواستم،که توش رنگای دلبازه
ولی چی عاید من شد،یه شیطان که نمیبازه
توی تاریخِ این قصه،به عکسایی میشه برخورد
که فقر مرداشو آهسته،به مرز خودکشی میبرد
سوپرمن میشدو بازم،به این قول لجظه رو میباخت
یه اسپایدرمنه تنها،که تاراشو زمین انداخت
تهِ این قصه یه عکسه،که دنیا سردو تاریکه
واسه رفتن همه راها،یا بن بسته یا باریکه
امید منتظری