حرفای مردم
چرا فاصله میگیری از این عاشق تو شب هایی که واسم تکیه گاهی
جوابم میکنی شاید دوباره تو این روزا اسیر یک نگاهی
تو از حرفای مردم منو ساختی ولی اونی نبودم که تو حرفا
ازم ساخته بودم مردم این شهر اگه پیشم نیای میمیرم اینجا
یه حسی به تو دارم که هنوزم نگاهت واسه من تکرار دنیاست
تموم آسمون گیر نگاته زمانی که بهشت من همین جاست
چرا سکوت من میشه گناهم زمانی که نگات پره غروره
چرا پس میزنن منو تو اینجا شاید خدا از اینجا خیلی دوره
چقدر میترسی که بازم ببازی اگه عاشق بشی بازم دوباره
دهن بین میشی و منو میبازی یا که عاشق شدن یه اشتباهه
دارم حس میکنم دست نوازش خدا اینجاست و من دنبال اونم
تو از حرفای مردم منو ساختی مثل کویر گرم بی عبورم