قصیده بلند
زمزمه های عاشقیم
با رفتنت مرثیه شد
تم نوشته هام مثِ ( مثل )
ترانه ی مرضیه شد
” شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی “
دل می خواد ایام قدیم
قلبی که بود باهام ندیم
رقص موهات وقت نسیم
چِقد غزل گفته بودیم
اما تو رفتی و دلم
تو زندون بی کسی موند
برای ارضای خودش
هرچی تونست حبسیه خوند
بیا که این دفعه می خوام
جای غزل، مدحت کنم
با یه قصیده ی بلند
بعدِ خدا حمدت کنم