فـــاصله
به آسمون خیره میشم دنیا می چرخه تو سرم
خورشید خانم رفتو دیگه حالا منم دربه درم
غم تو دلم جا نمیشه غصه ها هاشا نمیشه
ازم نخواه به جای تو فاصله پیدا نمیشه
فاصله ها فرصت عاشق شدنو ازم گرفتن
فاصله ها حس عجیب خواستنو ازم گرفتن
رفتی از پیشم نازنین اما چرا بی خبر
نگفتی میشکنه دلم مثل یه ضرب یک تبر
فاصله ها خواستن که ما ،دستامون  جدا بشه
حرفای این  دل تنها با بغض هم صدا بشه
به آسمون زل می زنم یه بار دیگه بیای پیشم
شبا به جای ستاره.خندها تو می کشم
 
				 علی صمدی	
			
			درود بر شما جناب باغیشینی ستایش خدای را عز و جل که ترانه شما ویلایی است و یک طبقه بدون آسانسور زیبا بود لطفن کمکم کن چطوری جواب جداگانه بدم به کامنت بزرگواران پاسخ دادن رو کلیک میکنم میره بابل
علی صمدی	
			
			درود بر شما جناب باغیشینی ستایش خدای را عز و جل که ترانه شما ویلایی است و یک طبقه بدون آسانسور زیبا بود لطفن کمکم کن چطوری جواب جداگانه بدم به کامنت بزرگواران پاسخ دادن رو کلیک میکنم میره بابل		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه قصه ی باغ
قصه ی باغ بی خیالت شدم
بی خیالت شدم