تبخیر

تبخیر

تبخیر

جیب خالیه بابا
غُرغُرای مادرم

وعده ی پنیرونون
سردی سَر و جنون

خواب دَشتی از بارَنج
حسرتی به دل از گنج

گیج و مستِ، بویِ نفت
آبروی ما می رفت

آب وآبروی ما
رفته پیشِ آزی ها

بازی یه قل، دوقل
معدن ذغال ،بابُل

مرگ زوده هیرکانی
وطن پُرِ افغانی

بابا و خیالاتش
غرغرای پایانی

جمله ی بهت لعنت
پاشو بسه بی همت

شلوار همه گُهی
کشوری ،پُر از تهی

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/118323کپی شد!
9