لحظه های آخر شب
لحظه های آخر شب
لحظه های آخر شب
لحظه های آخر شب
نوبت تنهایی و درد
میزنه رو زخم گیتار
گوشه ی دیوار یک مرد
لحظه های آخر شب
جز نت غم رو عصب نیست
یا صدای پخشِ گریه
با دولاچنگ روی لب نیست
لحظه های آخر شب
با صدایی غم گرفته
جغد پیری روی شاخه
با صدایی بم،گرفته..
عضو سمفونی شب بود
با منه دلتنگ میخوند
واسه این قلب شکسته
با صدای چنگ می خوند:
مرگ عشقه بعده بوسه
مرگ بارون بعد پرسه
مرگ مردی توی حبسه
دیگه مرگ و غصه بسه
لمس یک تن با دو انگشت
لمس قرص ماه تو مشت
لمس بارون رو تن تخت
یادتو داشت من رو می کشت
برهان جاوید
یکم اردیبهشت هزاروچهارصد و یک لحظه های آخر شب
پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم