.............

من هستم

دالان های بی پایان خاطره تکه پاره هایم را یک به یک گرد می آورم............

من اون صبحی هستم که زیر آسمون آبیش دویدی

من اولین جرعه شرابی هستم که نوشیدی

همون اولین باری که کسی را بوسیدی

آخرین لذت جسمی که با او جوشیدی

 

من شبی هستم که در آن بیدار بودی

همان شب که  خیره به دیوار بودی

همان نیمه شبی که خشنود بودی

بیخبر از روزای پر آشوب بودی

 

من اولین غروبی هستم که دلت خالیست

اولین لحظه ای که فهمیدی درد چیست

من  همون شبی هستم که دلت شکست

اشک هایی که روی گونه ات نشست

 

من قطره اشکی هستم که از چشمت چکید

از همون لحظه قلبت صدای عشقو شنید

من بیداری شب های هستم که خاموشی

با رویای بلوغ خود هم آغوشی………

https://www.academytaraneh.com/115751کپی شد!
130
۵

  • حامد تقی خواه گاهی اصرار بر حذف نکردن افعال به قرینه های معنایی و لفظی باعث میشه کار به سمتی بره که انگار ترجمه یه شعر به زبان دیگس ، درحالی ک تقریبا تمام افعال رو میشد استفاده نکرد اون هستم ها شدیدن تو چشم میومد، نکته دیگه درباره تفارت نثر با شعر خیال انگیز بودن هست وگرنه نثر هم میتونه موضون و مقفی باشه پس لطافت شاعرانه رو و همیشه مد نظر داشته باش ، این ترانه رو من در دسته ترانه هایی با سبک سیاق yesterday when I was young قرار میدم اما در اون ترانه شاهکار خیالپردازی ها ، امید ها و نا امیدی های فراوانی هست ک میتونه ساعتها ادم رو غرق این بیم و امید کنه ، اما ازین ک بگذریم فرمودی اخرین لذت هم آغوشی، در خیلی چیزها خصوصا رابطه معمولا اولین بار همیشه تو ذهن ادم میمونه و نه اخرین و دلیل این اخرین رو درک نکردم ک شاید اشتباه کنم ،
    • mreza.irani123456@gmail.com سپاس حامد عزیز..اول این که اگه قرار بود واقعا یه کار ترجمه رو با شما به اشتراک بزارم قطعا بهترینش رو انتخاب میکردم.با علم به این که ترانه های هر کشوری کاملا متفاوت و تو ریتم های مختلف سروده میشن....این کار با نامش خودش رو معرفی میکنه . من هستم پس هستم ها بخشی انکار ناپذیر کار هست حتی اگه زیبا خونده نشه...در مورد اهنگ وقتی دیروز جوان بودم با شما موافقم.در مورد آخرین لذت ...همیشه اولین ها و آخرین ها تو ذهن آدم می مونه، و این کار دقیقا در باره همین موضوع هست و خوشحالم که اشاره کردی، چون خیلی ها نمی تونن با این مدل کار ارتباط برقرا کنن.هنوز متاسفانه بدنبال قافیه ، وزن،ردیف وووهستیم و بدین طریق همیشه هر چقد هم بدویم انگار رو تردمیل دویدیم..
  • حامد تقی خواه ممنونم از به اشتراک گذاری احساست جناب ایرانی
    • mreza.irani123456@gmail.com مرسی حامد جان، بیشتر دوست دارم که نقد بشم و در باره ی آثار بحث و گفتگو داشته باشم...جدیدا ظاهرا کسی یا وقت کمتری داره و یا بیشتر به اثر خودش نگاه میکنه..پایدار باشی
      • حامد تقی خواه اتفاقا نقد داشتم اما خب گاهی ادم میترسه سوء برداشت بشه و نوک قلمش رو به دیوار میکشه تا از تیزیش کم بشه /// چشم امشب کل کارهایی گذاشتی رو یه دور دوباره میخونم ، و تاکید میکنم به وحدانیت خدا هرگز در زندگی از هیچ نقدی قصد تخریب یا هرچیز مثل این نداشتم