عقده ها
عقده ها
نمیتونم چیزی بگم هیـچی تو ذهنم نمیاد
مـداد روی دفـترمـه با کـلّی حـرفـای زیـاد
نمیتونـم خالی کنـم حـرفـایی که تـو دلمه
گوشه به گوشَش پُرِاَز غُربَتُ غصه و غمه
اُمـیـد و آرزوهـامــون داره هـمـه دود مـیـشه
عمری که منتظر بودیم اینجوری نابود میشه
تلاش بیفایده یِ من، وَصف نمیشه غصه ها
تموم اَطـراف مـاهـا ، نَداشـتـنـا و عـقـده ها
آدمایی که میبینیم ، اَکثـرشـون یـه نیـمه ران
یکَّمی حق بده اخه ، بیشترِ ضربه خورده هان
میخوان که خالی بکنن ، روی سرت قبلیارو
از تو بگیرن کم و بیش ، انـتقـام اون روزارو
چـه دنیـای بـدی شـده ،پـر غرورُ واِدّعـا
سخته که باور بکنی ، سخته دیگه اعتمادا
اکثرمـون یه خاطره ،تو قلبمون زندونیـه
حتـی نمیشه درددل ،دنیا پُـرِه دو رویـیـه
یه حرفایی که آدمـا ، سـواستفاده گر میشـن
درک آدمها کم شـده ، مـیشنون اما کَر میشـن
ما ساده ایم بِین اونا قربونی میشیم این وسط
خـدا خودش کـمـک کنه بخیر بشـه این عاقبـت