شب سیاه
ستاره رو به مرگ شد
یه گل افتاد و برگ شد
ستاره حس ِ غم داشت
میگن ماه ابرو برداشت
میگن از این سیاهی
خورشید خانوم خبر داشت
یه سایه توی راهه
خوررشید خانوم تو چاهه
ببینین صورتِ ماه
چقدر تو شب سیاهه
خورشید خانوم بیدار شو
بیا و دست به کار شو
ستاره پا به ماهه
تو جاده ای که کاهه