انتظار
رفتی و یک ساله نخندیدم
حال و هوای خونه دلگیره
با فکر برگشتن تو انگار
بارون یه جون تازه می گیره
این آخرین برگای پاییزه
دلتنگتم حال بدی دارم
گفتی همین یلدا میای پیشم
از انتظار میدونی بیزارم
فنجونتو با قهوه پر کردم
حتما هنوزم تلخ دوس داری
مث قدیم وقتی بیای بازم
حافظ کنار قهوه میذاری
از پنجره یه سایه می بینم
یه سایه که نزدیکتر می شه
انگار توهم داره این کوچه
بازم بخار می شینه رو شیشه
لعنت به این کابوس طولانی
پاییز داره میگه خداحافظ
بازم زمستون اومد و نیستی
من موندم و تنهایی و حافظ
زمستان ۹۴