نگاه قاتل تو

من از مستی ِ چشمای ِ تو گیجم
همون چشم ِ کم و بیش عاقلِ تو
کدوم قصه به من سهراب گفتن
که رستم شد نگاه قاتل ِ تو
دیگه راهی واسم باقی نمونده
گناهم عشقه و دیوونه هستم
خودت بهتر می دونی حال من رو
اسیری که از عشقت پاک خستم
چرا جای ِ منو دادی به اون که
برات مثل ِ تفنگ ِ پر خشابه
می دونم بی نتیجه است حرفای ِ من
تموم نقشه هام نقش ِ بر آبه

https://www.academytaraneh.com/99762کپی شد!
879
۱۰
۱

درباره‌ی نرگس حفیظی

اصالتا لرستانی، ساکن اصفهان، فوق دیپلم گرافیک، لیسانس روابط عمومی و فوق لیسانس جامعه شناسی دانشگاه اصفهان، کارمند هستم و به دنبال خانواده ای شاعر و علاقه مند به هنر و ادبیات، آمده ام یاد بگیرم. عریان؛ مانده در برهوت خیره به آسمان به هیچ چیز و همه چیز می نگرم لابه لای ستاره های مدفون شده در چشمانت "نرگس"

  • بهزاد صنعتی درود بانو حفیظی عزیز...ترانه زیبایی ازتون خوندم..پیروز باشید
  • مسـافر بارانـی سـلام ؛ ترانه شما شروع قشنگی در دو مصرع اول داشت که یکی از فاکتورهای یک ترانه خوب شروع خوب و جذابه ؛ اما در دو بیت بعدی، شما این شروع خوب رو نتونستید خوب مدیریت کنید ؛ مخاطب کمی گیج می شه و تکلیفش رو با رستم و سهراب نمی دونه که یکدفعه بدون هیچ توضیح و پیش زمینه ای وارد دو مصرع دوم شدند ؛ گذشته از بحث سهراب و رستم، این ترانه سه بخش چهار مصرعی داشت ؛ اما هماهنگی بین سه بخش به خوبی ایجاد نشده بود ؛ و به طریقی هر کدوم ساز خودشون رو می زدن ؛ و ترانه، راوی یک حکایت واحد نیست. دو مصرع ابتدایی ترانه، یک حس قشنگ رو منتقل می کنه که شاعر داره در مورد شیدایی خودش با یک اشتیاق قشنگ نسبت به معشوق حرف می زنه ؛ مخصوصا با استفاده از کلمه های هم جنس مثل مستی و گیجی و عاقلی یک حس سرخوشی و دیوونگی ملموسی رو از عاشق به خواننده منتقل می کنه ؛ در چهار مصرع دوم، شاعر نه تنها اشتیاق بخش اول رو نادیده می گیره، بلکه حرف از خستگی می زنه. در چهار مصرع سوم که کلا از داستان خارج میشه و میره توی یک بحث دیگه و استفاذه از ترکیبات گنگ و مبهمی مثل " تفنگ پرخشاب " و نا امیدی کامل که می گه نقشه هام نقشه بر آبه و... در واقع اگه شما این ترانه رو تابع دو بیت اول ادامه می دادید و یک ترانه عاشقانه می بود، بسیار عالی می شد ؛ یک ترانه که روایت گر حس قشنگ و شیدایی و سرخوشی یک عاشقه ؛ که متاسفانه این ترانه به نا امیدی ختم شد. از نوع نوشتن شما معلومه که استعداد خوبی دارید ؛ سعی کنید در ترانه یک موضوع واحد رو روایت کنید و سعی کنید تمام ابیات و مصراع ها پیوستگی معنایی و داستانی داشته باشه و صد البته بدون گنگی و ابهام ؛ کافیه به ترانه هایی مثل "وقتی که نباشی" ؛ " زشت و زیبا " از دکتر افشین یداللهی و ترانه هایی مثل " لحظه " و " بهشت " و " لب تیغ " از روزبه بمانی دقت کنید تا در عین لطافت های شاعرانه، متوجه پیوستگی فوق العاده معنایی بین تک تک ابیات ترانه بشید. ببخشید اگه زیاد حرف زدم ؛ موفق باشید...
    • نرگس حفیظی مسافر بارانی عزیز سلام اینقدر خوشحال میشم که شما دوستان با اشتیاق می خونید و نقد می کنید. این بهترین هدیه ی من از حضور در این آکادمی هست. ممنونم که وقت گذاشتی و با دقت و ظرافت نقد کردی. حتما همینطور هست که شما می گید. شاید بزرگترین ایراد من این باشه که خیلی ترانه و شعر مطالعه نمی کنم که انشاالله فرصت بیشتری میزارم. با آرزوی بهترین ها
  • رشید زرین سلام خانم حفیظی زیبا سرودید نقدجناب شریفی برای ماهم بسیار آموزندس موفق باشید
  • علی اصغر شریفی کار از لحاظ احساس بد نبود. ولی بنده این کار رو یه پازل به هرجهت میدونم که در نتیجه میخواد تصویری رو برای ما بسازد که در اون جدایی دو نفر رو نشان دهد. آره ، این کار رو میکنه و این حس انتقال داده میشه ، ولی هرکدام از این قطعات پازل انگار از یه تابلوی دیگه ، از یه داستان و حال و هوای موازی قرض گرفته شده اند. مثلا بند اول کارتون رو در نظر بگیرید : ساختن تعابیر و فضای جنگ بین سهراب و رستم با استفاده از کلماتی که به کار بردی. اشاره به نبرد اساطیری و تاریخی. اما بند پایانی رو در نظر بگیر، استفاده از کلماتی مثل تفنگ، خشاب! فضا وارد یه نبرد امروزی و مدرن میشه! من خیلی ارتباط عمودی روایی جالب و زیبایی نمیبینم .نمیگم نیست، این ارتباطه هست . چون از هدف کارت که همون جدایی و دست کشیدن هست خارج نمیشی. ولی میشد حال و هوای کار و جنس کلمات رو خیلی عوض نکرد. در ضمن جا داشت بیشتر به موضوع پرداخته بشه و کار انقدر کوتاه نباشد. *موفق باشید*
    • نرگس حفیظی سلام. جناب شریفی همیشه نسبت به من لطف دارید که با نقدهای خوب و سازندتون به بهتر شدن ترانه کمک کنید. واقعا ممنونم و حتما مواردی رو که اشاره فرمودید در ویرایش مجدد به کار می گیرم. با آرزوی بهترین ها برای شما
  • مجید زبردست من از مستی چشمای تو گیجم همون چشم کم وبیش عاقل تو کدوم قصه به من سهراب گفتن که رستم شد نگاه قاتل تو زیبا بود موفق باشید