شبگرد
من یه رقاصه ی شبگردِ مریض
که به دنبالِ تو می گرده هنوز
کسی که فکر می کنه تو عاشقی
شبا رو تیر می زنه به قصد روز
خوبه من چند تا ماهو کشته باشم؟
توی چاهی که همش عکسِ تو بود
هنوز از رفتنت آروم نشدم
جنگ ِ من با دشمن ِ فرضی چه سود
می شکنم از این هوای بی کسی
داره می رقصه زمین دور سرم
هی می گردم پی تو، تو کوچه ها
که ببینم تو رو باز دور و برم
که ببینم هر دومون مثل ِ نفس
کم میاریم توی ِ دیوونگی و
داریم می خندیم و باور می کنیم
باز پرنده پر زد از توی قفس
یادمه اون کوچه هایی که من و
می رسوندن به خط و خال ِ لبت
همین که رو دستای من خاطره هست
خوب می دونم که می میرم از تبت