سفر
کنار پنجره بازو / هوای سرد بارونی
نشستم بی تو با سازم / ولی پیشم تو مهمونی
نوازش های بارون و / من و تنهایی و غربت
بهم میگی دوسم داری / بدون حرف و بی صحبت
نشد یک لحظه بی یادت / سوار ابر رویا شم
تو بارون شی واسه مردم / منم سرگرم دنیا شم
پرنده، توی تاریکی / نمی دونه کجا می ره
نمی دونه قفس، فردا / همه دنیاشو می گیره
نفس تو این قفس تنگه / رها کن نور چشماتو
بذار این پنجره واشه / دلم روشن بشه با تو
سفر، بی تو یه مجموعس / که آغازش شب یلداس
میونش خون دل خوردن / تهش چش بستن از دنیاس…