مینیمالها
دور دنیا را هم بگردی
به جرات می گویم
آرامشی چون آغوش مادر
و عبادتگاهی چون سایه پدر
نخواهی یافت …
* / * / * / *
تمام من در تو خلاصه می شود
بدیهایم را زیر باران خواهم شست
تا سجده ام در مقابل تو
شرمساری ام را به پایت نریزد مادر…
* / * / * / *
مرا که به آغوش می کشی
بهشت نمیخواهم .
مگر چه دارد بهشتی که وعده داده اند
و من با تو
عاشقانه لمس می کنم تمام آن را در همین لحظه
مادر…
* / * / * / *
بی تابی ممنوع
دلی که تاب ندارد به انتظارت
انباریست…
* / * / * / *
تو اولین زلزله هستی
که ویرانی ش
آبادم کرد …
* / * / * / *
تنهاییت را که پر کردم
تنهاین گذاشتی …
* / * / * / *
گاهی یک خوشبختی کوتاه
تدارک پشیمانی طولانی می شود
که بی بازگشت است و پر از حسرت