خود باخته

دست خودم نیس رفتنم بی اختیاره
من با چشام دیدم کنارت خنده هاشو
رد میشم از اونی که باید سهم من بود
رد میشم و خودم نمیدونم چراشو

تلخیه لذت بخشیه از خود گذشتن
بی تو شکنجه میشم و از رو نمیرم
اینبار اگه حق با منم باشه محاله
واسه خودم خوشحالیه اونو بگیرم

میرم که جامو پر کنه با عاشقی هاش
دیوونه بازی های اونو من ندارم
عکس دوتاییتونو قابش میکنم تا
باور کنم که حق برگشتن ندارم

باعث شده از اعترافم برنگردم
روزایی که مثل شبا واسم سیاهه
از انتخاب تو که واسم زندگی بود
از این فداکاری که شاید اشتباهه

دیدم کنارش قدّ دنیامون بزرگی
این عاشقانه بانیِ دل کندنم شد
من با چشام دیدم که فصل غم رسیده
از پشت بارونی که سهم دیدنم شد

https://www.academytaraneh.com/98591کپی شد!
963
۵
۱

  • فرزاد كشاورز درود بانو يك كار خوب و شسته رفته رو از شما خوندم موفق باشيد هم ترانه ي قديمي
  • مصطفی اعلایی سلام و درود خانم صالحی، دوستان و اساتید بنده نقدها رو فرمودند، بنابراین فقط بنده اومد بگم که خوشحالم برای بار اول ترانه ای از شما رومی خونم، به دلم نشست، سبز باشید به مهر
  • مهیا غلامی سلام آنا جان عزیز چقدر خوبه اینجا دوباره می بینمت همترانه و رفیق روزهای گذشته ترانه خوب و قشنگی ازت خوندم خیلی وقت بود ترانه هاتو نخونده بودم بعضی جاهاش چقدر قلمت خوب و پخته شده مث عکس دوتاییتونو قابش میکنم تا باور کنم که حق برگشتن ندارم آفرین دختر گل آفرین یه جاهایی هم ایرادای کوچولو موچولو داشتی که بعضیاشو مجید شمس عزیز اشاره کرد منم فقط یه نکته میگم روزایی که مث شبا واسم سیاهه از نظر ساختاری نادرست هستش روزایی که مث شب سیاهه جمع بسیتن شبا درست نیس چون اینجا مشبه به مورد نظر نیس و فقط روزها به شب تشبیه شده برای سیاهیی و تیرگیش برات آرزوی موفقیت و خوشحالی و خوشبختی و سربلندی دارم عزیزم بازم منتظر خوندن کارای خوب و قشنگت هستم در اوج باشی نازنین
  • مجید شمس خوشحالم که از دوست قدیمی ترانه میخونم دغدغه هاتو میدونم و دور شدنت از فضای ترانه رو درک میکنم و با توجه به این شرایط، ترانه تو خوب میدونم. البته اگه جدیدن نوشته باشی. قافیه هات سالمن فضای کارت نسبتن خوبه یه اتفاق دوس داشتنی داری که به دلم نشست عکس دوتاییتونو قابش میکنم تا باور کنم که حق برگشتن ندارم.. اما چن تا نکته آنا جان دست خودم نیس رفتنم بی اختیاره جابجایی ارکان رو میدونی که مخالفش نیستم اما گاهی جابجایی های ارکان باعث میشن معنی عوض شه، مصراع اول ترانه هم دچاره این جابجایی نامناسب ارکان شده دست خودم نیس رفتنم ، بی اختیاره دست خودم نیس ، رفتنم بی اختیاره! منظور تو مورد دومه ولی بیانت خوب نیس! شاید این خیلی محسوس نباشه اما میدونی که سخت میگیرم برات :) من با چشام دیدم کنارت خنده هاشو من ، بود و نبودش چه فرقی داره توی جمله ؟ با چشام دیدم کنارت خنده هاشو من، وقتی میاد که مجبوری وزنو پر کنی .. اما اگر قیدی باشه ، اونوقت باید میگفتی/ خودم با چشم دیدم ... پس این موردم بشین روش فکرکن معمار جان رد می شم و خودم نمیدونم چراشو! توی ترانت چنبار ، چراشو گفتیااا!! .......................................................... بند دومت پرداختش خوبه ....................................... باعث شده از اعترافم بر نگردم من متوجه مفهوم این مصراعت نشدم !! روزایی که مثل شبا واسم سیاهه خیلی کلیشه س میدونم که میتونستی خیلی تعبیرای بهتر پیدا کنی ولی نمیدونم چرا رفتی سراغ دم دستی ترین تعابیر ! ........................................... پایان بندیتم که متوسطه ! در کل این ترانت نیاز به پرداخت دوباره داره دوست خوبم باز هم بنویس موفق باشی
  • Mehdi zaman سلام کار با احساسی بود.موفق باشید