آلوده ها میرن قرنطینه
با سلام خدمت دوستان عزیزم. تازه ترین اثرمو که همین امروز متولد شده رو باهاتون به اشتراک میزارم. لطفا بنده رو از نقدهای جذابتون بی نصیب نگذارید.
اینقدر آلودم به احساست
از مرز هشدارم گذر کردم
با اینکه واسم استرس بد بود
بازم برای تو خطر کردم
تفکیک کردم از همه دنیا
سهم تورو توو خواب و بیداری
اینقدر مشغول تو بودم که
مَرزَم (مرز من ) شدی رو کار و بیکاری
آلودگی کار خودش رو کرد
تقویم من تعطیل مطلق شد
عشق تو دنیامو گرفت آخر
روزام به عمر تو ملحق شد
من رنگ رویای بعیدُ و تو
از جنس استمرار بی میلی
من از گذشته پای تو بودم
آینده بی تو مبهمِ خیلی
انگیزه ای که تو گمش کردی
حسّمرو غرق بدگمانی کرد
آبی صاف آسمونم رو.
رنگ کبود ارغوانی کرد
کاری نکردی حس کنم گاهی
امّید هم چیز قشنگیه
احساس شیشه هرچی ام باشه
دور از خیال قلب سنگیه
من زیر بار یک جواب از تو
چن ساله که تحت فشار هستم
مثل کتاب پشت درهای
تاییدهای انتشار هستم
سلول تنهایی حصارم شد
اصلا چشات اینارو میبینه؟
چیز عجیبی نیست حال من
آلوده ها میرن قرنطینه
……………………………………..
محمد قاسمی (شاهد)