مـــــــــــــــــــــــــسخ
مـــــــــــــــــــــــــسخ
.
من کی ام ؟ یه حسرتِ بی پایان ،
که تو این همهمه انکار شدم
کرم ابریشمیه طرد شده ،
مـــــسخ این جادویِ تکرار شدم
اون اسیری که اسیره خوابه ،
دیوارا رو تو سرش مـیچینـه
که تو کابوس غریبِ هر شب ،
خوابِ پروانه شدن می بینه !!!!
من کی ام؟ یه آدمِ پوشالی ،
که خودم هم از خودم میترسم
یه مترسک تو ی باغِ متروک ،
که دارم با سایه ها میرقصم
من کلاغِ قصه ی این سفرم ،
کولی ی خونه به دوش خسته
خسته از فاصله های هر شب ،
تو ی این قصه های پیوسته
من همینم ، یه طلسمِ محکم ،
روی قفل ِ بسته ی این خونه
چهره ی مبهمِ من تو آینه ،
مثل گنجشکهای کور می مونه
توی این پیله ی سخت می پوسم ،
من به پای حسرتم میشینم
من تو کابوس غریبِ هر شب ،
خواب پروانه شدن می بینم !!!!