"معجزه"
پر از بغضم و گریه از رفتنت
صدام از ته چاه بالا میاد
نه هیشکی شبیهت توو دنیامه و
نه هیشکی مث تو به دنیا میاد
تو رفتی که تسلیم تقدیر شی
تب دوری از تو منو میکشه
بدون تو از زندگی می برم
دلم به یه مشت خاطره دلخوشه
کی می دونه حال همین لحظه تو؟
که خوشبختی یا نه به فکر منی
کی لبخندو هدیه میده به لبت
زمانی که باگریه حرف می زنی؟
کی می تونه کاری کنه هرشبت
مث روزای ما پرازخنده شه؟
کی اشکاتو می بوسه تا غصه هات
مث ابر دودی پراکنده شه؟
من از عشق بی انتهایی میام
که تکرار اون مثل یه معجزه ست
میون من و تو پلی نیس دیگه
کی غیر از خود تو پلا رو شکست؟