جهنمی به اسم زمین

دلی پر درد با نگاهی سرد وخسته

با دنیایی که چشماشو روی خنده  بسته

با یه لبخند غرق توهم و دروغ

میرم و دور میشم از این شهرˏ شلوغ

عشق مرده ترین زنده ی تو شهر منه

خنده های شهرم محکومه به اشک و غمه

امروزˏ من شکل دیروزیه که سرده

هر روزˏ من کپی پیستˏ کلمه ی درده

غربت من بی انتهاست اندازه نداره

چشمامو بستن ولی ذهنˏ من بیداره

بس که حرفامو قورت دادم دیگه سیرم

من از نسل تباهˏ جوونای پیرم

چشماتو باز کن اینجا همه کورن

کنار حقیقت راه میرن و ازش دورن

اینجا بازی نکرده بازی رو میبازن

بت شکنا پشت پرده بت میسازن

نابرده رنج گنج میسر میشه اینجا

دل ساده هرلحظه شکسته میشه بیجا

عاقبتˏ صداقت و عشق دروغ و فریبه

رنگ از صورتˏ شرف ومردونگی پریده

درد دلامون ریشه دار و عمیقه

زخمˏ روی سینه یادگاریه رفیقه

دستˏگناه سینه ی پاکی رو دریده

اینجا تو شهر خودت بهت میگن غریبه

شب تو تاریک ترین نقطست در نمیاد سپیده

دنیا میدون بازیه ادمای پلیده

حرف آخرو باید گفت با اینکه سنگینه

اینجا جهنمیه که اسمش زمینه…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/9685کپی شد!
714
۱۷