"موج و صدف"
واسه آغاز این قصّه
زیادی دل بهت بستم
نباید فاش می کردم
تا این اندازه وابسته م
همیشه دوست داشتن رو
دلیل ضعف می دونی
همه قول و قسم ها مو
شعار و حرف می دونی
“نه پابند دلت می شی
نه از لجبازیا خسته
مث موج و صدف با هم
گلاویزیم و وابسته”
جدایی هامونم کوتاس
مث قهر گل و شبنم
چه جور حسّ عمیقمو
ازت پنهون کنم عشقم؟
آخه حتّا غرورت هم
مث یه بچّه معصومه
توو معمولی ترین حرفات
یه حسّ پاک معلومه
“نه پابند دلت می شی
نه از لجبازیا خسته
مث موج و صدف با هم
گلاویزیم و وابسته”