بی خوابی
بی خوابی ..
.
حالم بده ؛ دچار بحرانم
شبیه یک کودک سودانی
وحشی تر از تکفیر و تکفیری
زخمی تر از تکریت و کوبانی
الوده و غمگین و بی رحمم
من یه نیویورکم که بد خوابه
این روزها با زندگی قهرم
بین منو دنیا شکر ابه .
میخندمو خندم نمیگیره
میگریمو اشکی نمیریزم
من اخرین شهر خراسانه
جا مونده از حمله چنگیزم .
دستام عین بید میلرزه ..
اما خودم طاق بیابونم …
شبیه لیبی بعد قزافی ..
تنها و دل اشوب داغونم . .
.
دنیام پر از کابوس ممتد_
خوابای بد بیداریامو برد ..
بانک سویس ، واشنگتنو مسکو ،
هر کی یه جوری حق من روخورد
حال من از اینده بدتر نیس..
باید کمی واقع بین باشم ….
. دنیا پر از روباهو کفتاره ..
باید منم یک ……. (نقطه چین ) باشم