ترانه اجتماعی " بی پولی "
" بی پولی "
یکی از درد بی پولی تنش هر روز می لرزه
توو روزنامه پی اینه که کُلیّش چند می ارزه
یکی سرمست از قدرت یکی سرمست از پولش
یه عالم نوچه و نوکر دارن سر میرن از کولش
یه عالم پورشه و مزدا یه عالم بنز و بی ام وی
خیابون نه ! نمایشگاه ، تکبر های پی در پی
یه لقمه نون واسه خیلی شده رویای دیرینه
چه جور از عدل باید گفت زمانیکه فضا اینه
***
یکی از درد بی پولی قدم هاش سُست و نامردن
یکی کج میشه راهش چون جلوش این راهو وا کردن
نمی تونم نگم از این ، همه دلشوره و تلخی
بزار تا بشنوند عالم ، بزار تا بشنوند برخی
***
یکی از درد بی پولی تنش هر روز می لرزه
واسه چوب هراجی که تنش خورده نمی ترسه
نمی تونم بگم اینو یه ناموس از دل ایرون
واسه فقره که میفروشه حیا و عفت و ارزون
خدایا خیلی دلگیرم از این امروزِ این مردم
الان اینجوره از اول شروعش بوده با گندم
اگه آدم تخطی کرد گناهش آبروش و برد
گناهش بود غفلت، نه برای اینکه گندم خورد
خدایا کاش یه روزی شه همه با هم برابر شَن
همه دنیا بدون مرز همه با هم برادر شَن
تمام