تنهایی

سلام ابجی و داداش های گلم سروران این ترانه رو قراره ضبط کنیم و اهنگ هم ساختم براش کمک کنین ایراداش و بگیرم..از همتون ممنونم

چ جوری می شه وصفش کرد
دلی که زیر پا مونده
لبی که کوه فریاده
یه عمره بی صدا مونده

چ جوری می شه حسش کرد
با دیدن تلخیه دردو
نمیدونی چقد سخته
ببینی اشک یک مردو

نمیدونی چه دردیه
عزیزت یار مردم شه
ببینی کفتر جلدت
اسیر اب و گندم شه

نمیدونی نمی فهمی
چه حالی داره تنهایی
تو یک شهر پراز ادم
ببینی بی کس و کاری

می خوام امشب برم تا صبح
بشینم کنج ویرونه
کنار بوف تنهایی
که تو تاریکی می خونه

برم پیش شب اویزا
همون مرغی که غمگینه
تموم شب رو بایاد
عزیزش نغمه می خونه

دوستان منتظر نظرتون هستم کمک کنین که بدون اشکال اجرا بشه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/93383کپی شد!
992
۳۱

  • مجید صادقی سلام محسن جان کارت رو خوندم موفق باشی امیدوارم اجرای خوبی داشته باشه
  • hamed shaabani سلام..ترانتون رو خوندم...منم با نظر احسان نوری موافقم...به هرحال امیدوارم موفق باشین توو موزیکتون...کار جدید منم بخون گلووو
  • علی عزیزی سلام محسن جان ترانه زیبایی بود شاد باشید
  • رضا کزازی سلام ترانه خوبیه همون مواردی که دوستان گفتن انجام بدیم کار بهتری میشه موفق و سربلند باشین
  • مصطفی بهشتی نیا ضمنن غمگینه،می خونه...قافیه نیست.
  • مصطفی بهشتی نیا با سلام لبی که کوه فریاده...ترکیب جالبی نیست بهتره عوض شه. ببینی اشک یک مردو...ب جای یک، یه بذاری بهتر می شه . نمیدونی چه دردیه عزیزت یار مردم شهببینی کفتر جلدتاسیر اب و گندم شه...توی این بیت مصرع اول و سوم باید عوض شه چون زیبایی مصرع های دوم و چهارم رو خراب می کنه. نمیدونی نمی فهمیچه حالی داره تنهاییتو یک شهر پراز ادمببینی بی کس و کاری...تنهایی ، کاری...قافیه نیست.توی این مصرع هم : چه حالی داره تنهایی..،ب جای حالی بذار دردی...فک کنم بهتر بشه. می خوام امشب برم تا صبحبشینم کنج ویرونهکنار بوف تنهاییکه تو تاریکی می خونه.،،کنار بوف تنهایی ترکیب جالبی نیست عوض شه بهتره. برم پیش شب اویزاهمون مرغی که غمگینهتموم شب رو بایادعزیزش نغمه می خونه...ب جای همون مرغی بذار مثل مرغی با احترام
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری سلام کار اولیه که ازتون میخونم جناب قاسمی و زیبا بودو با نظر جناب شربتی راجب شب آویزا موافقم نمیخونه با هم
  • محمد قاسمی سلام آقا محسن. کار ساده و ررونی بود و امیدوارم به خوبی اجرا بشه. یکی د ونکته مد نظرم بود که دوستان (آقای اکبری و شربتی ) اشاره کردن. موفق باشی دوست عزیز.
  • Bahar(Zahra) khalili سلام.موفق باشید
  • علیرضا کنعانی هرندی سلام آقای قاسمی عزیز خواهش میکنم... حالا طعنه میزنید یا واقعا خوشتون اومده؟
  • علیرضا کنعانی هرندی سلام آقای قاسم تبریک واسه این ترانه ی زیبا و دلنشین من به دوستان دیگه هم گفتم استفاده از تعابیر و واژه ها دست صاحب اثر هست و بکار بردن آنها کاملا اختیاریست و استفاده از آنها منوت به قانون و زمان خواصی نیست که اگر چنین باشد تا چند سال دیگر همه واژه ها و تعابیر بعلت کسرت تکرار در ترانه قدیمی و نخ نما و تکراری می شوند و نباید دیگر از آنها استفاده کرد و این یعنی ختم ترانه مهم استفاده بجا و صحیح از آنهاست، و اما در مورد مرغ شب آویز که دوست عزیز آقای نوری فرمودند درسته چون شما از ضمیر جمع استفاده کردید نمی تونید در مصرع یا بیت بعد از ضمیر مفرد استفاده کنید پیشنهاد من اینه که ضمیر جمع رو به مفرد تبدیل کنید مثله " برم پیش شب اویزی که انگار درد و می دونه که انگار عاشقه طفلی واسه عشقش غزل خونه" چون مرغ شب آویز یا مرغ حق در لغت بمعنی مرغی است که از شاخه درختی با یه پا آویزان می شود و تا صبح فریاد حق حق میزند و چون ما منظور واقعی این پرنده را نمی دانیم که ناله کردن و فریاد کشیدنش از سر چیست از کلمه ی انگار استفاده کردم که مخاطب نگه مرغ حق که عاشق نیست . نظر من این بود به هر حال دوستان صاحب نظر تو آکادمی خیلی هستند ما کوچیک همشون هستیم بخشید اگه زیاد از حد حرف زدم ، چون گفتید مخوایید این ترانه رو اجرا کنید باید بگم تو موسیقی ما الان همچین هم ترانه های تاپی استفاده نمی شه لااقل اونایی رو که این چند وقت من گوش کردم ترانه هاش خیلی از این ترانه ضعیف تر بوده و واقعا این ترانه نسبت به خیلی از ترانه های اجراشده قوی تره موفق باشید
    • محسن قاسمی سلام اقای هرندی عزیز...بزرگوار من چه جوری از شما تشکر کنم؟چقد این بیتی که گفتین به دل من نشست...خیلی خوشحالم که اومدم تو جمع شما عزیزان ..چقد خوب شد که گفتم برام نظر بزارین...اق
      • محسن قاسمی اقای هرندی روی ماهتونو می بوسم ...ممنونم ازتون
  • مائده نجفی سلام آقای قاسمی از گرگان :) اولا اینکه از یکی و نصفی ترانه قبلی که ازتون خوندم بهتر بود! تبریک... ثانیا بند چهارم و بند آخرتون قافیه نداشت.. ثالثا یه چیزی که خیلی توی ذوق میزنه اینه:"چ جوری" اس ام اس نمیفرستین که! لطفا درست و کامل تایپ کنید... بعد اینکه بند دومتون اونجا که گفتین با دیدن تلخیه دردو... یذره یجوریه... مخاطب بار اول که میخونه شاید منظورتون رو متوجه نشه.. به نظرمن اگه یه جایگزین بهتر واسه اون قسمت پیدا کنید کارتون بهتر میشه... البته الانم خوبه هااااا منتظرم گوش بدم ترانه زیباتون رو... موفق باشید...
    • محسن قاسمی سلام خانوم نجفی کاملا به نقاط درست و به جایی اشاره کردین...باور کنین خیلی جرات می خواد پیش شما عزیزان ادم ترانه بزاره...وقتی کاراتونو که می خونم احساس حقارت می کنم...خانوم نجفی اونجا که نوشتم چ جوری...پیش خودم گفتم چون....چه...ه...خونده نمی شه..گفتم شاید بهتره که ننویسمش...ازتون یه دنیا ممنونم
  • حمزه شربتی سلام محسن عزیزم ساختار ترانه ات رو دوست دارم. فقط دومصراع بند آخر با هم نمی خونن برم پیش شب اویزا..................( شب آویزا) مرغان شب آویز جمع است همون مرغی که غمگینه......... و مرغ مفرد است حس ات رو دوست دارم عزیزم
    • محسن قاسمی سلام استاد بزرگوار اقای شریتی ...درسته حرف شما ..ا
      • محسن قاسمی اقای شریتی درسته حرف شما ..این بیت و من پیش خودم یه جوری معنی کردم که خودمو رازی کردم که درسته ولی انگار من کاملا در اشتباه بودم...یه دنیا ازتون ممنونم
  • احسان نوری سلام اثر با احساسی است یکی دو نکته بگم به شدت با مطلع کار مشکل دارم ابتدا بگم انتخاب واژگان درست و مناسب به لحاظ موسیقی پذیر بودن یکی از ارکان به خصوص ترانه وکمتر شعر هست وصف واژه مناسب برای این اثر نیست دوگانگی زبانی در این خط مشهود هست ما در ترانه میبایست به گفتار توجه کنیم لبی که کوه فریاد جدای از تتابع اضافات این خط اساسا فریاد برآمده از حنجره و گلو ست و لب نقشی در تولید صوت نداره ضعف تالیف به لحاظ ساختاری به شدت لطمه به کار وارد میکنه و یه نکته دیگه گاهی ایراد دستوری و زبانی و به طور کلی نقص در مطلع کار دلیلی برای نخواندن تمام اثر هست و میتونه باعث بشه ادامه کار خوانده وشنیده نشه مهمترین رکن یک اثر مطلع کار هست .... چ جوری می شه حسش کرد .. با دیدن تلخیه دردو نمیدونی چقد سخته ... ببینی اشک یک مردو با تلخیه درد موافق نیستم وقتی شما درد رو در این خط آوردید نیازی به اینکه از اضافات تشبیهی استفاده کنید نداره یا مثلا میتونستید از واژگانی استفاده کنید که انگیختگی مفهومی ایجاد کنید و خط دوم رو ما چندین و چند بار در کار دیگران شنیدیم .... عزیزت یار مردم شه یار واژه ایی منسوخ در ترانه امروز هست ... بوف تنهایی - بوف در ترانه کاربرد ندارد .... شب اویزا کاملا از کار بیرون هست مرغ حق ربطی به واگویه های عاشقانه ندارد و وقتی از نشانه جمع استفاده میکنید نباید در خطهای بعدی مفرد به کار ببرید ضمایر منطبق با هم نیستند پایان بندی قوافی صحیح نیستند ... در مجموع این اثر گامی به جلو نبوده است .... البته به نظر من ببخشید
    • محسن قاسمی سلام اقا احسان یه دنیا ممنون از وقتی که برای من گذاشتین اونم اینقد دقیق...با بخشی از نقدتون موافقم و با بخشیش نه....چرا کلمه بوف..یار..شب اویز....در ترانه یا در ترانه امروز کاربردی نداره؟ شب اویز یعنی مرغ حق و یا پرنده ای که شب ها تا صبح اواز می خونه.....به نظر شما چرا نیست؟بوف هم که من احساس کردم از کلمه جقد به مراتب زیباتر و شاعرانه تره و من به یاد بوف کور هدایت از این کلمه استفاده کردم....کلمه یار هم که دیگه اصلا موافق نیستم که در ترانه امروز کاربردی نداشته باشه.اصلا قانونی در این مورد نیست اینها همه بر می گرده به احساس شاعر
  • حامد اکبری سلام بنظر من همش خوبه الا این بند: نمیدونی نمی فهمی چه حالی داره تنهایی تو یک شهر پراز ادم ببینی بی کس و کاری* اینجا که ستاره زدم بنظرم بکار آسیب زده و زیاد دلنشین نیست قافیه هم خوب رعایت نشده اگه جسارت نباشه من برا این قسمت یه پیشنهاد دارم: نمیدونی نمی فهمی چه حالی داره تنهایی تو یک شهر پراز ادم نداری توو دلی جایی