آفرینش( از مجموعه مومنانه)

آفرینش
……………
هنوز حرفی از آفرینش نبود
خدا زلف های تو رو باز کرد
تو چشماتو یک لحظه وا کردی و
خدا خلقت ماهو آغاز کرد
***
خدا از روی طرح چشمای تو
رو پیشونی آسمون خط کشید
قلم زد رو لب های شیرین تو
هزارتا شقایق باهاش آفرید
***
منو توی دستات خوابم بکن
منی که دمادم به تو می رسم
منی که از آتیش این سایه ها
از عمق جهنم به تو می رسم
***
تو که روی هر شاخه ی روسریت
پر از بوسه ی سرخ گنجشک هاس
صدا کن منو ای تو کندوی نور
بگو شاهراه رهایی کجاس؟

***
منو توی دستات خوابم بکن
منی که دمادم به تو می رسم
منی که از آتیش این سایه ها
از عمق جهنم به تو می رسم

https://www.academytaraneh.com/93294کپی شد!
981
۲۷

  • سهیل پیلتن درود جناب شربتی عزیز ترانه بسیار بسیار زیبای شما را خواندم و از خواندنش لذت بردم کار بی نقص و زیبایی بود سپاس موفق باشین
  • حسین موسوی سلام حمزه جان تو کارت دوگانگی زبان دیدم تو بند چهارم منظورتو از کندوی نور نفهمیدم میشه توضیح بدی؟
  • المیرا نصیری سلام از اونجا که به من لطف کردید و ترانه ام رو نقد کردید مزاحمتی براتون داشتم...در مورد ترانه هام یک سوالی دارم که متاسفانه تا به حال جوابش رو نگرفتم که باعث پیشرفت بشه...ماجرا اینه من دفتر ترانه هام رو برای یک نشریه ارسال کردم که تقریبا مورد استقبال قرار گرفت فقط ناشر و کارشناس اون نشریه گفت ترانه هام به دلیل اینکه من آذری زبان هستم،‌ایراداتی داره..گفتن لهجه در ترانه تون دخیل بوده که من متوجه نشدم اگه شما لطف کنید و راهنماییم کنید ممنون می شم!
    • حمزه شربتی سلام دوست ارجمند بنده که نشانه ای از لهجه در ترانه تان ندیدم بزرگوار. شاید دوستان روی ترانه ی بخصوصی تاکید داشتند. در هرحال اگر هم لهجه در ترانه تان باشد نمی تواند دلیلی قانع کننده ای باشد برای چاپ نشدن ترانه های زیبایتان. من همه ی آثار آن مجموعه ی مذکور را نخواندم اما پیشنهاد می کنم به چندین نشریه ( معتبر) نشان بدهید. اما از آنجا که بنده ی مخلص چندین کتاب ( ترانه و داستان و نمایشنامه ) را به سختی در این چند سال چاپ کردم حدس می زنم وضع کاغذ و بالا رفتن هزینه های چاپ و ترس از فروش نرفتن آثار می تواند بعضی اوقات منجر به این بهانه های بنی اسراییلی شود.
      • المیرا نصیری ممنونم اتفاقا نشریه معتبری بود...دقیقا این کلمه رو متذکر شدند که (کارهاتون خوبه اما لحن و تکیه های آذری که مخصوص گویش شماست در آثار مشهوده که باید اصلاح بشه) گفتن دو تا از کارشناس ها هم تایید کردند!! نمی دونم منظورشون چی بوده ؟ باز ممنون از راهنماییتون
      • حمزه شربتی خواهش میکنم انجام وظیفه بود.
  • غلامحسین شورمیج سلام آقای شربتی زیبا و با احساس سرودید
  • Bahar khalili موفق باشید
  • رضا زال نژاد سلام آقای شربتی هنوز حرفی از آفرینش نبود خدا زلف های تو رو باز کرد تو چشماتو یک لحظه وا کردی و خدا خلقت ماهو آغاز کرد کسی که چشماش بستس یا کاملا خوابه یا بیدارو در حال استراحته یا مرده و بی جانه. گیرم که راوی شما یک جسم بی جان باشه و منظور شما کالبدی تازه خلق شده که هنوز روح درش دمیده نشده باشه اما بعیده، چون مصرع اول گفتین هنوز حرفی از آفرینش نبود. اگرم حالت اول یا دوم باشه ارتباط بازشدن زلف و باز شدن چشم عامگی نداره. کسی که خوابه اگر نوازشش کنن یا ببوسنش یا با لطافت صداش کنن آرام چشماشو باز میکنه (لگدو شوت و داد و فریاد بماند چون ربطی به فضای بند شما نداره، چون داریم از کسی حرف میزنیم که رحمان و رحیمه و از مادر مهربانتر). به نظرم ارتباط بین مصرع دوم و سوم بند ضعیفه. خدا از روی طرح چشمای تو رو پیشونی آسمون خط کشید قلم زد رو لب های شیرین تو هزارتا شقایق باهاش آفرید تو بند اول گفتین با باز شدن چشم دوم شخص، خدا به فکر آفرینش ماه افتاد به طوری که جرقه ای برای خلقت ماه زده شده باشه یا از روی چشم الهامی برای خلقت گرفته باشه. برفرض این منظور شما نباشه و ربطی به دیدن چشم و کپی برداری از چشم برای خلقت ماه نباشه و فقط خواسته باشین یک زمان رو که از اون لحظه به بعد خدا رفت سراغ آفرینش ماه رو نشون بدین یعنی باز شدن چشم سرآغار و شروع خلقت شد. ولی بیت اول این بند میگه فرض اول صحیحه و خدا از روی طرح چشمی که باز شده برای خلقتِ چیزی الهام گرفته. مخاطب ناخودآگاه در ذهنش جستوجو میکنه که چه چیزی در اسمان ها و جهان هستی شبیه به چشم انسانه!!؟به نظر من بیشترین چیزی که شبیه به چشم هست کهکشان ها خصوصا کهکشان راه شیری هست. ولی در عمل میبینیم "رو پیشونی آسمون خط کشید" نه تنها ذهن رو از کهکشان دور میکنه بلکه هیچ چیزی رو تصویر سازی نمیکنه جز چین و چروک های بد فرم پیشانی رو. از طرفی این خط های افقی پیشانی که به ذهن مخاطب وارد شده شبیه به چه چیزی در اسمانن، خدا میدونه، حد اقل شبیه به ماه که نیستن. لپ کلام اینکه تعبیری که برای مخاطب جذاب باشه رو پرداخت نکردین. روی چشم و خلقت میشد زیباتر کار بشه. میبخشید اگر جسارتی شد
    • حمزه شربتی سلام عزیزم کارکرد کلام بنده دقیقا چیزی بود که شما بهش رسیدید...بعد از ۱۴۰۰ سال گذشته ی ادبی فکر می کنم ذهن مخاطب ایرانی اونقدر قدرتمند شده که من بگم خط و اون به ماه برسه...حتی اگر هم نرسه چه عیبی داره؟؟؟ بذار هر مخاطب با توجه به جهان واژگان خودش اون تصویری رو که دوست داره رو پیشونی آسمون ببینه...
  • عماد گلی توانا سلام آقای شربتی.امیدوارم حالتون خوب باشه. طاعاتتون قبول.اولین کاریه که از شما میخونم. اما چن تا نکته : ما در زبان معیار علامت جمع (ها) داریم و در زبان گفتاری اون رو به الف تبدیل میکنیم. چشم ها،چشما.حالا ما که ترانه به زبان گفتار مینویسیم و از علامت (الف) به عنوان جمع استفاده میکنیم دیگه نباید این یکدست بودن زبان رو با آوردن علامت ها بخاطر تنگنای وزن به هم بزنیم.(زلف های،چشماتو_دستات،سایه ها و...) منو تووی دستات خوابم بکن معنیش میشه:من رو توی دستات (من رو) خواب کن.اون میم ضمیر متصلی که بعد از خواب آوردین معنیه همون منو (من رو) در اول رو میده و حشوه. (قلم زد روو لب های شیرین تو هزار تا شقایق باهاش آفرید) تصویر خوبی داره اما کلمه ی هزار توجیه نداره چون شما میخواستین بگین با لب های تو آفرینش شقایق شروع شد،و کلمه ی هزار اینجا کاری غیر از پر کردن وزن نمیکنه به نظرم. و شما ارتباط افقی در بندها به نسبت خوب تر رعایت کردین تا ارتباط عمودی و از آفرینش به شاهراه رهایی رسیدین. اما منی که از آتیش این سایه ها از عمق جهنم به تو میرسم نسبت به کارتون بیت خوبی بود. ممنون. لطفاً به کارهای بنده هم در آینده و این آخریه سر بزنید، خوشحال میشم نظر یه مدرس زبان و ادبیات فارسی رو پای کارام ببینم. ما رو هم دعا کنید.
    • حمزه شربتی سلام دوست گرامی بنده در سرایش ترانه تنها یک قانون را رعیت می کنم و آن هم قانون خودم است. اگر لازم شد تمام نظم ادبیات بهم بریزد یا نه... از نکته نظرتان ممنونم
    • رضا زال نژاد خوشحالم کسانی هستن که انقد دقیق ترانه های اکادمی رو میخونن و جدا جای تشکر داره. از طرف خودم از آقای توانا تشکر میکنم بابت وقتی که گذاشتن. ولی آقای شربتی این جملات از شما و امثال شما بعیده اگر مطلقا دیدگاه خودتون رو قبول دارید پس برای چی ترانه هایی که به ثبت رسیدن و ظاهرا کتاب شدن رو میزارید برای نقد؟ حتما به دیدگاه بچه های اکادمی احتیاج دارید دیگه وگرنه چکاریه!! والا ترانه بگید با قانون خودتون برای دل خودتون و کیفش رو ببرید دیگه امیدوارم جواب نظر بنده ننویسید به خودم مربوطه
      • حمزه شربتی سلام آقای زال نژاد.اینکه کسی قانون خودش رو داشته باشد. دلیل نمی شود که نیاز به دیدگاه دیگران نباشد. بله . هنوز هم می گویم و با احترام به نظر تک تک دوستان روی حرف خودم ایستاده ام که بنده قانون خودم را در شعر و داستان و فیلم هایی که ساختم رعایت می کنم. فکر هم نمی کنم این عیب باشد و دقیقا برعکس همین موضوع را نقطه ی قوت خود می دانم. اما هرگز نگفتم که نیازمند نظرات دوستان نیستم. شما منظور بنده را متوجه نشدید. عرض بنده این است که برای مثال... ۱۴۰۰ سال در شعر گفتند که خورشید از مشرق می تابد . بنده دوست دارم بگویم که خورشید از جنوب دست های تو طلوع می کند( فقط یک مثال است) حالا عقیده ی خودم را ( که برگرفته از نظم و قانونی است که در این ۱۰ سال به آن رسیدم) در معرض عموم قرار می دهم تا دوستانم نظرات و انتقادات و پیشنهادات خود را ارائه دهند. یا می گویند خوب است یا بد است یا تکراری است یا..... درضمن این حس و دیدگاه بنده است به ادبیات. شما اگر دوست ندارید می توانید شعرهای بنده را نخوانید ( باورکنید هیچ اصراری ندارم)یا حس خودتان را بنویسید. اما خوب است که دموکراسی را یاد بگیریم و آداب نقد را بدانیم و از همه مهمتر آنکه احترام همدیگر را حفظ کنیم. و بی ادبانه و پرخاشگرانه نسبت به همنوع خود نتازیم. دوست گرامی حقیقت فقط آن چیزی نیست که شما فکر می کنید یا بنده فکر می کنم. کمی آستانه تحملتان را بالا ببرید و طاقت پذیرفتن نظر دیگران را داشته باشید. شما با این کارتان هم به بنده توهین کردید هم به آقای توانا. آقای توانای عزیز نظر خود را فرمودند و بنده با ایشان مکاتبت کردم. اگر ایشان ناراحت می شدند و یا نیاز به تشکر داشتند خودشان می توانستند تشریف بیاورندو بنویسند و مطمئن باشید نیاز به وکیل مدافع نداشتند. هر انسانی محدوده ی قابل احترامی دارد دوست گرامی. قرار نیست که ما نظرات خود را به دیگران تحمیل کنیم و یا نظر دیگران را زیر سوال ببریم. عصر آهن سالهاست که گذشته و دوره ی فرد سالاری هم تمام شده. بنده چندین بار به صفحه ی شما سر زدم و چون از ترانه هایتان خوشم نیامد هیچ پیامی نگذاشتم اما نیامدم به شعر و نظر شما توهین کنم. دیدگاه مرا به آکادمی عوض نکنید دوست ارجمند.
      • رضا زال نژاد سلام اگر اشتباه نکنم بنده اولین باریه که پای ترانه های شما نظر مینویسم نمیدونم چطور به این نتیجه رسیدین که از کار های شما خوشم نمیاد!! باور بفرمایید پرخاشی در پس کلام بنده نبوده آقای شربتی عزیز من از کسی دفاع نکردم تنها از آقای توانا تشکر کردم و فکر میکنم که تشکر کردن از دیگران در قبال وقتی که برای نقد هزینه میکنن کار بدی نباشه ظاهرا برای شما سوء تفاهم شده دوست من امیدوارم دیدگاهتون نسبت به بنده تغییر کنه چون بنده اصلا انتظار خوندن عصر آهن و وکیل مدافع و ... رو نداشتم. ترجیح میدم دیگه بیشتر از این چیزی نگم موفق و بهروز باشید (گل)
  • محسن قاسمی اقای شریعتی دمت گرم دادا خدایی کف کردم ...با وجود شما ها ادم روش نمی شه اینجا ترانه بزاره...اقای شریعتی یه نیگاه هم به ترانه ما بکن بگو ما جیکار کنیم مث شما شعر بگیم
  • نرگس حفیظی سلام جناب شربتی جدا به وجد میام وقتی ترانه هاتون رو می خونم. بسیار زیبا واژه ها رو به کار می گیرید و با اونها بازی می کنید. خیلی کم می بینم توی آکادمی این گونه ترانه ها رو. آغاز ترانه واقعا زیباست. بهتون تبریک میگم با آرزوی بهترین ها هنوز حرفی از آفرینش نبود خدا زلف های تو رو باز کرد تو چشماتو یک لحظه وا کردی و خدا خلقت ماهو آغاز کرد
  • نيما سكوت منو توی دستات خوابم بکن منی که دمادم به تو می رسم منی که از آتیش این سایه ها از عمق جهنم به تو می رسم درود جناب شربتی خیلی عالی بود لذت بردم
  • مسعود حسنی هنوز حرفی از آفرینش نبود خدا زلف های تو رو باز کرد تو چشماتو یک لحظه وا کردی و خدا خلقت ماهو آغاز کرد این بیت عالیه جناب شربتی