آوازه خون

قصه رو دوش کوچه شب میشد
شعر رو دوش ساز تب میکرد
تو هیاهوی شهر گم شده بود
باز اما غزل طلب میکرد

صبر کن واژه های این تصنیف
توی رود صداش جاری شه
تا ببینی که میشه درد یه مرد
واسه دنیا یه زخم کاری شه

اشک کم بود پای زخم صداش
بغض لایق نبود حسرتشو
آرزو تو نگاش گم شده بود
سکه لایق نبود غیرتشو

پنجره واجگاه فریادش
چشم ها چلچراغ رویاهاش
پسرک ذره ذره شب میشد
پای زخمای لاعلاج صداش

تو هیاهوی شهر گم میشد
وقتی از راه شب گذر میکرد
ولی افسون ساز و اوازش
همه ی شهرو در به در میکرد

با رسیدن به کوچه ی خورشید
ساز اوازه خون رو دوشش بود
اونچه از ادمک به جا میموند
نغمه های ستاره پوشش بود

خسته شد گوش مردم از اواز
کوچه ها خواب و گوش مردم خواب
پسرک سکه هاشو می انداخت
توی جیبای کهنه ی ارباب

https://www.academytaraneh.com/93229کپی شد!
1194
۴۶

  • سهیل پیلتن درود و احسنت خانم پهلوانی کارتون بسیار بسیار عالی بود از خواندنش لذت بردم ممنون موفق باشین
  • رحیم ممبنی گرمسیری سلام بانو پهلوانی ترانه تون بسیار زیبا وقابل تامل بود
  • amir mohamad panahie درود برشمابانو ...... من این ترانه رو بار ها خوندم و هر بار بیشتر لذت بردم. درود به شما و ترانه ی ناب تون. بدرود......
  • فریبا رستگار سلام خانم پهلوانی عزیز کارت خیلی زیبابود..فضای کار وقصه ای که درون کارت بودخیلی جذاب بودواسم...تصویرای خیلی خوبی بود مرسی.
  • علی یاری سلام خانوم پهلوانی بسیار زیبا و دوست داشتنی بود این ترانه شمارو تحسین میکنم ... فقط یکی دو نکته که دوستانگفتن و من باز میگم که موافقم باهاشون با بعضی از نظرات جناب میرزایی موافقم من هم متوجه نشدم داستان تو روز اتفاق افتاده یا شب دوم اینکه یکدست نبود و به قول جناب شربتی گاها به سوی غزل و گاه به سمت ترانه کشیده میشد درکل آفرین موفق باشید چراغ امید تو دلتون روشن
  • ناصر یادگارفرد تو این دو بیت منظورم بود: تو هیاهوی شهر گم میشد وقتی از راه شب گذر میکرد ولی افسون ساز و اوازش همه ی شهرو در به در میکرد
  • ناصر یادگارفرد بادرود بانو پهلوانی گرامی ترانه تون جالب بود به لحاظ فرم مشکلی نداره تصویر سازی خوبه حسی که تو ترانه هست به خوبی منتقل می شه فقط در بیت زیر انسجام و پیوستگی با قبل و بعدش وجود نداره به لحاظ معنایی یه پارادکس وجود داره
  • سید ایمان پورحسینی سلام...فوق العاده زیبا بود...پایان کار عالی بود....
  • حسین موسوی سلام سعی کنید ساده تر به موضوعات و مفاهیم عمیق بپردازید میتونستید ساده اما عمیق به این موضوع بپردازید و اینکه ترانه شما یک نثر قافیه دار بود من آهنگ و ریتمی از ترانه شما دریافت نکردم شاید شما برای دلتون مینویسید و به فکر اجرا شدن کارتون نیستید در کل جسارت بنده رو ببخشید بهترین باشید
    • sepinood pahlevani سلام بله درست میفرمایید ولی وزنش فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه من نه برای دلم نه برای اجرا بلکه برای پیشرفت و تجربه مینویسم هنوز هم دارم یاد میگیرم به قصد اجرا نوشتن برای من و امثال من هنوز خیلی زوده جسارتی صورت نگرفته!ممنونم
  • حمزه شربتی سلام دوست گرانقدر تصاویری که ارائه دادید بسیار زیبا بود. اما زبان متن یکدست نیست. گاه به فخامت زبان غزل و گاه به روانی ترانه است.
  • محمد قاسمی سلام و درود. بسیار زیبا و قابل تامل.آفرین. موفق باشید
  • حسین میرزایی سلام کار قشنگی بود فقط من متوجه نشدم دقیقا داستان تو روز اتفاق افتاد یا شب؟ اولش: قصه رو دوش کوچه شب میشد ... تو هیاهوی شهر گم میشد وقتی از راه شب گذر میکرد ... با رسیدن به کوچه ی خورشید اینجا یعنی صبح دیگه، پس قاعدتا بعدش نباید بگید: خسته شد گوش مردم از اواز کوچه ها خواب و گوش مردم خواب خوب قاعدتا شب واسه خواب ارجح تره تا روز، اما این جور که من گرفتم ساز آوازه خون طول شب ادامه داشته، مردم وقتی صبح شده ازش خسته شدن و به خواب رفتن، منظورتون همین بوده؟ یه کم نارساست به نظرم یه مورد دیگه دامنه لغاتتونه، دفعه قبل تو یکی از کارهای قبلی تون فکر می کنم از دامنه ی لغات وسیع و متنوع کارتون تعریف کردم. اما تو این کار تکرار لغات رو به مراتب میشه دید: ساز و آواز شب که چندین بار تکرار شده: قصه رو دوش کوچه شب میشد پسرک ذره ذره شب میشد (این یکی رو لااقل میشد بهتر بنویسید که به شب هم احتیاجی نباشه) وقتی از راه شب گذر میکرد تو هیاهوی شهر گم شده بود (این عبارت هم دو بار استفاده شده) منظورم اینه اول کار شما گفتید قصه رو دوش کوچه شب میشد، دیگه لازم نیست وسط کار هم این شب رو هی تکرار کنید. شاید برای القای مفهوم تاریکی و دلسردی و بی توجهی و به خواب رفتن باشه، که باز هم جوابم اینه می تونستید از المانهای دیگه هم استفاده کنید. برای بیان فضای حاکم بر قصه نباید به چندتا کلمه ی محدود، محدود شد. یه مورد دیگه: تو هیاهوی شهر گم میشد وقتی از راه شب گذر میکرد ولی افسون ساز و اوازش همه ی شهرو در به در میکرد اگه تو هیاهوی شهر گم میشده، معنیش اینه که شهر انقدر شلوغ بوده، که کسی بهش توجه نمی کرده دیگه؟ همینطوره؟ پس ساز و آوازش چطوری می تونسته همه ی شهرو در به در کنه؟ یه کم به نظرم کارتون به انسجام بیشتر و دامنه ی لغات بیشتر و تکرار کمتر نیاز داره پرحرفیمو ببخشید موفق باشید
    • sepinood pahlevani سلام!ممنونم تاکید رو کلمات خاص و تکرارشون تعمدیه و به نظرم زیاد اسیب نزده به کلیت کار اگر عمیق شیم توی کار به نظرم ایراد تکرار کلمات تا حد زیادی رفع میشه من توضیحی نمیدم درخصوص تعابیر.کار صحیحی هم نیست فقط یه توصیه ی کلی کلمات همیشه معنی خودشونو نمیدن!یه وقتایی پشت یک لغت حرف ها نهفته ست نمیگم خیلی عمیق نوشتم یا فلسفیم یا اینکه بخوام انتقاد شما رو نپذیرم دارم سعی میکنم ترانه هام یه مقدار از سطحی نگری و سرسری نوشتن دور بشه کارم ایراد زیاد داره!و همشونو قبول دارم.چون فقط یه بار ویرایشش کردم اما از من توضیح نخواید با یک اثر هم نمیشه درمورد صاحبش قضاوت کرد مرسی.واقعا مرسی که همیشه هستید
      • حسین میرزایی سلام دوباره خانم پهلوانی من نخواستم تعابیر کارتونو توضیح بدید در ضمن، مگه من با خوندن این اثر نسبت به صاحبش که شما باشید قضاوتی کردم؟؟؟ یادم نمیاد تو نقدم در مورد شخص شما صحبت کرده باشم؟ فرض کنیم من نتونستم منظور از کار شما رو دریافت کنم و دچار سطحی نگری هستم، اما وظیفه ی یک ترانه سرا و شاعر ساده منتقل کردن مفاهیم در بستر ادبیاته، منکر این نیستم که این سادگی هم تعریفی داره، نمیشه همه چیز رو روتین بیان کرد، مخاطب هم باید از سواد ادبی قابل قبول برخوردار باشه همونطور که همه نقاشی ها، همه ی فیلم ها و ... برای همه ی مخاطبین به صورت کامل قابل دریافت نیست. اما فکر می کنم سطحی نویسی جدای از ساده نویسی هست، توصیه من به شما دوری از پرتکلف نویسی هست و بازگشت به ساده نویسی من به شخصه چیز ثقیل و غیرقابل فهمی در کار شما نمی بینم، چون اونقدر به نظرم پیچیده نمیاد و نیاز به رمزگشایی نداره. ازتون هم نمی خوام در مورد تعابیر توضیح بدین چون اینطوری ترانه تون رو به قتل می رسونید. بحث من در مورد بار معنایی کارتون نبود، شاید باورتون نشه !!! اما فکر کنم اندازه ی خودم منظورتون رو دریافت کرده باشم. بحثم زیبایی شناسی اثر بود که به حاشیه روندینش، قبول که یک لغت می تونه حرف ها برای گفتن داشته باشه. اگه این قاعده رو برای همه کلمات درست می دونیم چرا این وسط رو یه کلمه به خصوص مثلا «شب» اصرار داشته باشیم؟ و حتی جایی که می تونیم از تعابیر دیگه استفاده کنیم بگیم: «پسرک ذره ذره شب میشد» مخالف تکرار هم نیستم، تکرار خوبه و یکی از ابزارهای ترانه سرا و شاعر برای تاکید بر موضوع، اما شما در استفاده ش به نظر شخصی من موفق عمل نکردید. این نظر شخصی هم لزوما قابل اعتنا و مهم و درست نیست. می تونید به راحتی نادیده اش بگیرید. اینو جدی و در کمال احترام عرض کردم. با آرزوی موفقیت شما
      • sepinood pahlevani نظر شما همیشه مهمه دوست من نمیدونم از چی ازرده خاطر شدید!قصد من ناراحت کردن شما نیست من نگفتم شما سطحی نگرید!من به هیچ عنوان این حرفو نمیزنم به کسی که در کمال لطف نظر صادقانشو درمورد کارم مینویسه اگر یکبار ازم تعریف میکنید و خوشحال میشم نباید وقتی که اثرمو به چالش میکشید ازتون دلخور بشم یا گارد بگیرم در مقابلتون دلیل نمیشه هر چیزی که من تو کامنتم نوشتم دقیقا جواب شما باشه!تو برخی موارد کلی گویی کردم در جواتبون وقتی پسرک ذره ذره شب میشه من نمیتونم چیز دیگری بنویسم و بخاطر اینکه یه کلمه تو کارم تکرار نشه معنی مورد نظرمو ازش نگیرم! اینکه موفق نبودم به کنار. قطعا الان نمیشه توقع داشته باشم کارام صد باشن! اتفاقی که تو ذهن من میفته تمام و کمال رو کاغذ ترسیم نمیشه!اما من سعی میکنم تا جایی که ممکنه به مخاطبم کمک کنم تا ذهن منو بخونه اما اگر کسی نتونه با کارم ارتباط برقرار کنه یا باید ترانمو سر ببرم و توضیح بدم یا اینکه همینطور که تو کامنت قبل عمل کردم سربسته براتون توضیح بدم دلیل نارسایی های کارمو به هر حال مرسی که نظرتونو میگید موفق باشید
  • بابک آرمانی سلام بانو بسیار زیبا و با مفهوم بود موفق باشین.
  • nassim beyranvand سلام سپینود عزیز. من همون لحظه ی اول، ترانه ات و خوندم...بعضی وقتا وقتی میبینم دوستام و خوندم اما کامنتی نذاشتم تعجب میکنم. خیلی قشنگ بود. مخصوصا مخصوصا بند آخر و مصرع پایانی که واقعا منو میخکوب کرد. آفرین.
  • محسن قاسمی خانوم دم شما گرم من واقعا با این شعر شما حال کردم
  • بهزاد صنعتی ترانه واقعا خوب و بی نظیری بود،موفق و پیروز باشید
  • نيما سكوت درود بانو خیلی عالی بود به خصوص شروع زیبایی داشت احسنت
  • hamed shaabani سلام ترانه تون رو چندبار خوندم...زیبا بود...کلا ترانه های شما بیشتر بوی فلسفه و اجتماع و مفاهیم زیر پوستی میده...اما خب ترانه های عاشقانه هم یه امتحانی کنین..اگه فرصت کردی یه سری هم به ترانه من بزن...
    • sepinood pahlevani سلام بله.به نظر من ترانه باید هدفمند باشه البته نه مث یارانه! ولی باید به یه دردی بخوره تو رفتی و من موندم و اخ که چه بی وفایی به درد چی میخوره! مرسی دوست خوبم حتما میخونم
  • علیرضا سرمدیان سلام .... دوس ندارم فقط تعریف کنم ... هرچی خوندم چه قبل و چه الان همه چیش خوب بود ... حتی از لحاظ سلیقه ای هم نتونستم ایرادی بهش وارد کنم ، عاجز موندم:-) ... ولی تلاشتو بیشتر کن چون تازه می خوام آکادمیک نقد کردنو یاد بگیرم ... ;-) بهترین جاهای کارت.... اشک کم بود پای زخم صداش بغض لایق نبود حسرتشو آرزو تو نگاش گم شده بود سکه لایق نبود غیرتشو پنجره واجگاه فریادش چشم ها چلچراغ رویاهاش پسرک ذره ذره شب میشد پای زخمای لاعلاج صداش
    • sepinood pahlevani قبلا هم گفتم من منتظرم بیای پای کارم و فقط ایراد بگیری! اینکه دوستان نقدمون کنن بهمون انگیزه میده به امید اینکه با حضور جدیمون اینجا یذره رنگ وبوی ترانه سَرا به خودش بگیره!!!!!!!!!!!
  • ناشناس سلام سپینو گل عالی بود دوستم موفق ببینمت همیشه
  • maede najafi سلام سپینود بانو اینکه دیر به دیر میای خیلییییی خوبه آفرین عزیزدلم
  • فاطمه محاسن عااااالیییییییییییییییی بود سپینودجان.عاااااااااااااااالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
  • مسعود حسنی بسیار زیبا ترانه تون رو چند بار خوندم و هر بار از خوندنش لذت بردم آکادمی به ترانه هایی با این مضامین خیلی نیاز داره احسنت اشک کم بود پای زخم صداش بغض لایق نبود حسرتشو آرزو تو نگاش گم شده بود سکه لایق نبود غیرتشو *** خسته شد گوش مردم از اواز کوچه ها خواب و گوش مردم خواب پسرک سکه هاشو می انداخت توی جیبای کهنه ی ارباب