***(امواج احساس)***
خرداد ۹۴
امواج احساس
هرچند دیگه هیچ امیدی نیست
اما هنوز منتظرت هستم
من ساده دلتنگت شدم هر بار
زمانی که از من می رنجیدی
دست دست نکن برای برگشتن
از ته دل هق هق زدم امشب
چشمای من از گریه خون می شد
هر بار که تو با اون می خندیدی
داری چشات و ساده وی بندی
روی من و امواج احساسم
هرشب با عکسای تومی خوابم
دل شوره هام هم قد دنیامه
تعبیر کابوس من این شب ها
سه چهار تا شعره که غم انگیزه
بوسیدن اون روی ماه تو
هرشب فقط تو خواب و رویامه
آینده ی این عشق مشخص نیست
تکلیف تو با دنیا روشن کن
ترجیح دادی پول و به احساس
بدون فراموش کردن آسون نیست
هرکس قلم دستش گرفت هرگز
شاعر نمی شه ژست نگیر واسم
چی کار باید کرد با غم دوریت
درد جدایی آخه آسون نیست
دیدن روی ماه تو حالا
یه آرزو شده تو این روزا
هر چند دیگه هیچ امیدی نیست
چشمات من و عاشق ترم کرده
اینجا تو این دلتنگی می پوسم
فردای بعد از تو برام مرگه
ما سهم هم نیستیم تو این دنیا
آبی که رفته برنمی گرده