شکنجه
تماشایِ اشکای من جالبه؟
که اینجوری زل میزنی توو چشم
یه کار کردی با من که از دستِ تو
میخوام هر کجا شد فراری بشم
تو اینطور نبودی بگو از کجا
تماشایِ اشکایِ من ساده شد؟
بگو از کجا حسِ تردیدُ شک
توو افکارِ بیمارِ تو زاده شد؟
گناهی نکردم،شکنجم نکن
واسه این شکنجه نمیبخشمت
خودم هم خودم رو نمیبخشه چون
با چشمایِ کور انتخاب کردمت
تو اینطور نبودی بگو پس چرا
یه کار کردی دلشوره حالم بشه؟
یه کار کردی با من که داستان ما
یه درس واسه یِ کلِ عالم بشه
نمونده برام راهی جز ترکِ تو
فرار از مدارا واسم بهتره
روزام سخته اما برای توهم
به روزا سپردم که بد بگذره
گناهی نکردم شکنجم کنی
واسه این همه شک نمیبخشمت
خودم هم خودم رو نمیبخشه چون
با چشمایِ کور انتخاب کردمت
شکنجه…
خرداد ۹۴