ساعت مرده

برای مردی که رویاهای عاشقانه اش قبل از تولد فوت کرد…

ساعت مرده

منو دید و شاید که نشناختم
نمی دونس اصلا کجا دیدمش
شاید یادش حتی نیومد چرا
واسه چی روی تخت بوسیدمش

اگه حس میکردم که تنها شده
واسش تو دلم خونه میساختم
تو سرما با پالتوم پوشوندمش
چه شبهایی که موهاشو بافتم

همیشه به قلبم گره میزدم
نگاشو که گاهی بهم خیره بود
خودش میدونه رنگ این زندگی
بدونش چقد مرده و تیره بود

یه روزایی که راهمون دور بود
می گفت عطرتو روی نامه بزن
میخواس حس کنه توی آغوشمه
میخواس قلبشو بسپره دست من

نمیدونم آخر چرا کی چه وقت
ولی دست من عاقبت طرد شد
ازون نامه ها عطر من می پرید
دلم تو یه مرداد داغ سرد شد

مث سال قبل دید و نشناختم
شاید صورتم بد ترک خورده بود
واسه من تفاوت نداشت زندگی
روی رفتنش ساعتم مرده بود

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/92241کپی شد!
818
۱۵

  • علی یاری یه روزایی که راهمون دور بود می گفت عطرتو روی نامه بزن میخواس حس کنه توی آغوشمه میخواس قلبشو بسپره دست من سلام آقای سلطانی زیبا بود
  • ناصر متقیان سلام خوب بود فضا سازی کرده بودید و پرداخته بودید بهش که این مثبته اما نتوستم با ریتم اهنگینش ارتباط برقرار کنم و وزنش هم تغییر داشت(البته اگه ریتم خوندش را بشه پیدا کرد دلیل تغییر وزن پیدا میشه که من نتونستم چون راحت و معمول نبود) موفق باشید
  • محمد قاسمی سلام جناب سلطانی. خیلی خوب و منسجم بود کارتون. آفرین. یه سکته وقتی قسمت ((تو سرما با پالتوم پوشوندمش)) رو میخوندم حس کردم. موفق باشید.
  • رضا زال نژاد سلام با اینکه ترانه ی قوی ایه ولی در بعضی جاها خوب کار نشده شاید یادش حتی نیومد چرا - خودِ شاید پرسش راوی رو در فضای تعلیق میزاره و آوردن حتی میتونه حشو باشه. خودش میدونه رنگ این زندگی بدونش چقد مرده و تیره بود - در این قسمت زمان رو رعایت نکردین...بدونش هم به ویرایش نیاز داره. ضمنا شخصیت ترانه که راوی رو نشناخته پس چطور میدونه زندگی راوی تیرست؟ میدونه دلالت بر حال داره. کی چه وقت - هر دو یک معنی رو میده و حشوه. تفاوت نداشت زندگی - میدونم نظورتون چیه ولی این عبارت در راستای داستان ترانه نیست. به انسجام عمودی کار لطمه میزنه. زندگی برای راوی تفاوت پیدا کرده که صورتش بد ترک خورده. این بی تفاوتی با این شکستگی جور در نمیاد. ضمنا میخوام یه چیز دیگه هم بگم که شاید خیلی سخت گیرانه باشه...مث سال قبل دید و نشناختم ؛ روی رفتنش ساعتم مرده بود - تصویر ساعت مرده در واقع بی تفاوتی راوی رو نسبت به زمان و ایام نشون میده اما عنوان کردن سال قبل این تصویر رو نقض میکنه. از احساس جاری در ترانتون خیلی لذت بردم آقای سلطانی. بعضی از تعابیر و تشبیه ها خیلی خوب بودن
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری دوباره اومدم خوندم خیلی دوس داشتم کارتو
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری بسیاااااااااااااااااااااااااااااااار عالی خیلی خیلی خیلی لذت برم جناب سلطانی منتظر کارهای زیباتون هستم
  • مسیح صالحی روایتتون خیلی خوب بود برای "بدونش" هم یه فکری بکنید :)
  • maede najafi مث سال قبل دید و نشناختم شاید صورتم بد ترک خورده بود واسه من تفاوت نداشت زندگی روی رفتنش ساعتم مرده بود زیبا سرودین:)