آغوشِ آتیش
وقتی که بودی خواب هایم را
با بودنت تعبیر می کردی
معنی گنگ و مبهمِ عشقو
با بوسه ای تفسیر می کردی
بعد از تو اما بغض تنهایی
دست از سر من برنمی داره
باز آسمون بهم حسادت کرد
بازم چشام بی وقفه می باره
راضی نشو تا عاشقِ فریاد
محکومِ حکمِ لال بازی شه
اونی که با دیدار دلخوش بود
به دیدنت توو خواب راضی شه
برگرد و دستای منو دریاب
دستای تو گرمایِ احساسه
آتیشِ آغوشو نثارم کن
عشقو فقط پروانه می شناسه
آره … عشقو فقط پروانه می شناسه