حالم خوبه

من که بارها گفتم
دلِ من آشوبه
نفسم میگیره
ولی حالم خوبه

آره حالم خوبه
غمی این روزها نیست
نفسم میگیره
کارِ اگزوزها نیست

من که بارها گفتم
خنده هام اجباریست
ولی حالم خوبه
این یه جور بیماریست

من مریضم هر شب
بُغضی رو لبهامه
هرجای شهر میرم
یادِ تو همرامه

نفسم میگیره
کارِ اگزوزها نیست
قلبمو گُم کردم
نه، کارِ دزدها نیست
…………………………..
عجب دلگیره این دنیا
همیشه مات و مبهوتم
ازینکه بی نفس دائم
تووی شهری پُر از دودم

خجالت میکشم از باغ
ازون گلهای آبادی
ببین تهروون چه تاریکه
ازین دود های آزادی

مقصر همچنان ماییم
که قلبِ شهر تَرَک خورده
یکی از دود این تهروون
روی آسفالتِ شهر مُرده
………………………………..
من که بارها گفتم
دلِ من آشوبه
نفسم میگیره
ولی حالم خوبه

آره حالم خوبه
غمی این روزها نیست
نفسم میگیره
کارِ اگزوزها نیست؟؟!

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91730کپی شد!
641
۲۸
۱