آرزو

امشب خوابم نمیبره
چون که نیستی کنارم
بغض گلومو گرفته چون
گفتی دوست ندارم
زجرم میده تنهاییو
بغض و سکوت خونه
بد جوری ظلم کردی به من
کارات یادت بمونه
عاشق تو هستم و تو
عاشق اونی انگار
میخوام بیام ببینمت
برای آخرینبار
برای داشتن چشات
از همه چیم گذشتم
وقتی بهم گفتی برو
چطوری برمیگشتم
چطوری باید تو چشات زل میزدم عزیزم
بیا بهم تسکین بده
از داغت اشک میریزم
آخر قصه رسیدو
دیگه تو رو ندارم
جز آرزوی خوشبختیت
آرزویی ندارم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91533کپی شد!
644
۴