منصفانه

این منصفانه نیست
از زندگیت برم
تو باشی تا ابد
توو قلب و خاطرم

شبها تو میخوابی
ستاره می چینم
من توی بیداری
رویاتو می بینم

از وقتی که رفتی
دنیام تاریکه
با هر قدم دوریت
مرگم چه نزدیکه

تو نیستی آغوشم
عطر تو رو میده
فهمیده دیوونم
هرکی منو دیده

منی که خستم و
دل کندم از همه
اگه تو هم بری
باختم مسلَّمِ

روزای بارونی
یادت بیاد چشمام
می بارن و میگن
فقط تو رو می خوام

دو باره برگردو
دنیامو زیبا کن
دل بی تو می میره
با من مدارا کن

مهناز صوفی
اسفند ۹۳

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91237کپی شد!
953
۱۴

  • حمزه عليزاده سلام ....ترانه ی خوبیه ... موفق تر باشید .
  • علی یاری تو نیستی آغوشم عطر تو رو میده فهمیده دیوونم هرکی منو دیده منی که خستم و دل کندم از همه اگه تو هم بری باختم مسلَّمِ خانوم صوفی تمام زیبایی کارتون رو ملودی دیده میشه وقتی براش آهنگسازی کردم لذت بخش تر بود و بیشتر به چشم میومد به امید بهترین ها
  • انیس جزایری منی که خستم و دل کندم از همه اگه تو هم بری باختم مسلَّمه آینده ی ترانه سراییت روشنه عزیزم. از ترانه ت معلومه که خیلی راحت جای پیشرفت داری. دوس دارم کار بعدیتو جمعه بخونم.
    • مهناز صوفی بی نهایت سپاس دوست خوبم دو تا کار گذاشتم یکیش امروز انشاالله منتشر میشه یکیش فردا ممنون که وقت گذاشتین و ممنون از تشویقتون
  • نيما سكوت درود بانو صوفی ترانه تون خیلی خوبه اما خیلی تعابیر تکراری تووش زیاده و بندها نیاز به جابه جایی داره به نظرم موفق باشید
  • فاطمه محاسن روزای بارونی یادت بیاد چشمام می بارن و میگن فقط تو رو می خوام مصرع آخر واقعا کلیشه س... "با من مدارا کن" هم واااااقعا جدید نیست و همچنین تکراریه. داستانی که دو بیت اول ترانه روایت می کنه خیلی از ادامه ی ترانه دوره. اولش داره شکوه می کنه درواقع می گه نمی خوام برم(هنوز جدا نشدن)بعد یهو توی این بند: از وقتی که رفتی دنیام تاریکه با هر قدم دوریت مرگم چه نزدیکه می فهمیم ای دل غافل...طرف ول کرده رفته...بعد سوال پیش میاد که: مگه شاعر تو بیت اول نگفت:این منصفانه نیست از زندگیت "برم"...؟؟؟؟ و اما می رسیم به بیت: شبها تو میخوابی ستاره می چینم، ربط دو مصرع به هم چیه؟ منطقش چیست؟ معشوق خوابه شما می ری ستاره می چینی؟ ؟وقتی اسیر وزن و قافیه باشی همین می شه دیگه...منطق و احساس و ابتکار و تصویر و...همه پَــــــــــر!
    • مهناز صوفی ممنون
    • مهناز صوفی سلام بحث راجع به کلیشه خیلی سر درازی داره ولی بخوایم نگاه دقیق به اثار معاصر بندازیم تقریبا همه کلیشه هستن فقط نحوه بیان ها فرق داره مثلا بخوایم نام ببریم الی ماشاالله راجع به عطری که معشوق رو به یاد میاره تو ترانه ها هست ولی هرکدوم زیبایی خاص خودشو داره و نمیشه به بهانه کلیشه بودن زیبایی کارها رو نادیده گرفت. راجع به بند اول ترانه هم باید بگم هر رفتنی که اختیاری نیست، از زندگی کسی رفتن می تونه معنیش حضور نداشتن اجباری به خواست معشوق هم باشه، یعنی طرف بگه نمی خوام دیگه باشی و ادم بره . و اما ستاره چیدن : هرکسی توی زندگیش لحظاتی داره که جز به زبان شعر و در لفافه نمی تونه به کسی بگه، این بیت جزئی از همون لحظاته زندگی منه، هیچ کسی قادر به چیدن ستاره نیست، گاهی به حضور معشوق نیاز داری ولی اون به هر دلیلی شما رو از خودش محروم می کنه و شبها که اکثرا زمان درد ودل عشاق هست اون می خوابه و در دلت به ارزوهایی فکر می کنی که در عمل مثل چیدن ستاره ست امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم ولی ممنون از اینکه وقت گرانبهاتون رو گذاشتین ولی اینکه کار خالی از منطق و احساس و ابتکار هست کاملا سلیقه ای هست بازهم ممنون بانو
      • فاطمه محاسن راجه به ستاره چیدن جوابمو گرفتم عزیزم چون واقعا برام سوال بود...من حس کردم شما توانتون از این حرفا بیشتره واسه همین از کلیشه ها حرف زدم و حق با شماست کاملا، سلیقه هم که سلیقه س دیگه...!
  • یاسر قاسمی سلام این دومین ترانه س که میخونم ازتون کار کلیشه ایه، چیز تازه ای نمیبینم البته دستتوونو با انتخاب این وزن برای خلق موقعیت شاعرانه بیشتر بستید به امید کارای بهتر