رویای خیس
یه حس عجیبی تو تنهایی هام
منو می رسونه به درموندگی
یه رویای خیس و یه احساس پوچ
شده سهم من از تو و زندگی
منی که دچارم به این خواب سرد
دارم غرق می شم تو کابوس و درد
تو عمق سکوتم تا وقتی که باز
صدای قدم هات منو زنده کرد
صدای قدم هات که نزدیک می شد
یه دنیای تاریک ازم دور می شد
شکست اون شب شیشه ای پیش روم
جهانم کنار تو پر نور می شد
چشام خیره موند به نگاهت ولی
تموم وجودم صدا زد تورو
دلم لرزید و از تو باز جون گرفت
تپش های قلبم فریاد زد نرو
یه روزی تو رویای من بودی و
یه عمری به یادت چه قد زود گذشت
همین حالا تعبیر شد رویای من
به یادت چه شیرین شد این سرگذشت