جاده ها رو سیا بشن ای کاش..
حس وقتی میگی خداحافظ
سوت رفتن تو بهت راه آهن..
تو: قطاره دچار رفتنی و
من: یه ریلم عبور کن از من
ترس اینکه تو میری از پیشم
داری میگیره باز امان منوو…
وقتی آغوش تو جهان منه..
تو کجا میبری جهان منوو…؟
بی تو شعرای پرشکوفه من
یه بغل حرف نارسن دیگه…
شهر مرده که کوچه پس کوچه ش
به خیابون نمی رسن دیگه..
ساده بودم که فک نمیکردم
دست جاده به دستمون برسه
تو سکوتم به بض دم نزنم..
تا که دردم به استخون برسه…
همه فصلای سرد پیش منن..
همه فصلای برگ ریزونو..
بسه این بازی عذاب آور..
داره میپاشه زندگیمونو
داره تو خونه برف می باره
کاش که یخ راه بند بیاره نری…
یا بری زوده زود برگردی
که ببینم دوباره پشت دری
همه ریلا رو سنگ سد بکنه
آسمونم دچار مه باشه
جاده ها توی دست تعمیرو
در خونه به سمت من وا شه…
ترس اینکه تو میری از پیشم
داری میگیره باز امان منوو…
وقتی آغوش تو جهان منه..
تو کجا میبری جهان منوو…؟
میلاد کرمی
-
درود جناب کرمی عزیز ... ترانت زیبا بود برادرم و اینکه در چینش کلمات وسواس به خرج دادی و با فکر و هدف خاصی قافیه ها کلمات رو استفاده کردی خودش نشون میده به خوبی از ترانه شناخت دارید و می دونید از ترانه چه انتظاری باید داشت ... اما نکته ای که هس اینه که ترانتون رو کمی کوتاهتر بنویسید و زبان کارتون رو سعی کنید یکدست تر کنید. اینجا جز دو ترانه از شما نیست و من واقعا نمیدونم چند وقته دارید می نویسید ولی خوب می نویسید موفق تر باشید