*اعتراف با آب شدن برف *

مهتابِ علم و نام ، درخششِ هوام ، ستاره ی کلام
نگینِ نقره فام ، ماهِ راه و چام ، معلمم سلام

ظاهرن که کوهِ برفمو
توو لباسِ مردِ آهنی
از درون که گرممو،هنوز
حرفِ آخرو تو می زنی

اگه بهمنِ غرور من
دلِ خاکیتو نشونه رفت
دست فکرِ آهنیم، خطا
گلِ پاکیتو نشونه رفت

تو ببخشو با طراوتت
روح تازه ای به من ببخش
تو ببخشو ناب ترین بها
با نجابتت به زن ببخش

مهتابِ علم و نام ، درخشش هوام ، ستاره یِ کلام
نگینِ نقره فام ، ماهِ راه و چام ، مادرم سلام

الکی تنِ من سردو
الکی مثلا مُردم
واسه گفتنِ این حرفا
صد دَفه(دفعه) خودمو خوردم

من خلافِ مسیر تا مرگ
اعتیادمو آوُردم
اعترافمو چن ساله
توو گلو با دروغ خوردم

بعدِ گفتنِ این حرفام
خودمو خودتو ، عهدم
بعدِ آب شدنِ برفام
من همون بچمو*، مهدم ——>*(بچه هستمو)

*************************************************

جمعه یکِ اسفند ، ساعت ۶:۴۵ صبح … کوی دانشگاه
دلنوشته ای برای راحت شدن خودم… به همه کسانی که به هر نحوی تو زندگیم باعث ناراحتی شون شدم که از دیدگاه مثبت خوشبختانه تعدادشون زیاد نبود ، بیشترین انگیزم هم صحبت های اخیر خودم بود که شاید بهتر بود مثه همیشه رسم احترام به بزرگتر خودمو رعایت می کردم ، به هرحال باعث شد یه کم به خودم بیام تا اشتباهاتمو دوباره تکرار نکنم…
روز و روزگارتون خوش ، باغ دلاتون گلبارون

*************************************************

https://www.academytaraneh.com/90383کپی شد!
847
۲۵

  • سهیل اروندی درود بیکران سروده زیبائی بود
  • رشید زرین قلم سلام آقای سرمدیان زیبا و استادانه سرودید براتون آرزوی موفقییت میکنم دوست عزیز
  • ناهید سلیمانی سلام دلنوشته قشنگی بود جدید و غیر تکراری من دوس داشتم.
  • امین بهاری زاده سلام علیرضا جان ترانه تو بارها و بارها خوندم اما نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و دوست نداشتم...بابت رک بودنم منو بخشش و البته میدونم که ناراحت نمیشی...یعنی حق نداری ناراحت بشی...آخه زوریه...شاد...پیروز و سربلند باشی...
  • مجید صادقی سلام علیرضا جان کارت رو خوندم راستش زیاد خوب نبود نه اینکه خوب نباشه ویرایش لازم داره اگه با عجله نمی زاشتی و قدری روش تامل میکردی کار خوبی میشد اینجا نباید چرکنویست باشه داداش من کسایی که میان و وقت میزارن انتظار کار خوب دارن نه چرکنویس جسارتم رو ببخش داداش
    • علیرضا سرمدیان نه کاملا حق با خودته...حرف حق رو باید زد و منم ازش استقبال می کنم دوست خوبم .... ایشالا ازین به بعد چشم... واقعا دیگه فقط کارای می ذارم که مدتی روشون فکر شده ....روزت بخیر رفیق ...
  • یاسر قاسمی سلام علیرضا جان ترجیع بندتو نمیفهمم!!!! مهتابِ علم و نام ؟ ، درخشش هوام؟ ، ستاره یِ کلام؟ ماهِ راه و چام؟ اگه از ترجیع بند"مادر سلام" رو حذف کنی! معلوم نخواهد شد که این ترانه برای چه و که نوشته شده!!! کلمه ی مادر باعث شده تمام تعابیری که استفاده کردی رو به خودش سنجاق کنه وگرنه این تعابیر برای هرچیزی میشه استفاده کرد مثلا من به رفیقم میگم:مهتاب علم و نام!(یعنی چی؟) به اون یکی رفیقم میگم: درخشش هوام!(اینم یعنی چی؟) بعد یه چیز دیگه! میتونی بگی خورشید علم و نام یا حتی ستاره ی علم و نام یا اصن منظومه ی شمسی علم و نام یا به جای ماه راه و چام میتونی بگی ستاره ی راه و چام یا مثلا ستاره ی دنباله داره راه و چام! کلا ترجیع بندو نمیفهمم! مرسی داداش
    • علیرضا سرمدیان سلام یاسر دوست خوبم ... توضیحاتی رو دادم در مورد اینکه عجولانه کارو ارسال کردم و امیدوارم نا امیدت نکرده باشم چون می خوام ترانه بعدیمو با توجه و حوصله خیلی بیشتری ارسال کنم و توقع دارم سختگیرانه کارامو نقد کنی ... در مورد اینجا دفاعی ندارم همینطور که گفتم لازم بود یه کم عجله کنم ... چون عادت ندارم از کسی عذر خواهی کنم ، بهترین کسی رو که تونستم انتخاب کنم مادرم بود و ترجیع بندم واسه این بود که کسای دیگه رو هم شامل بشه اما نتونستم خوب منظورمو برسونم ...به هر حال قول می دم دفعه بعد اشتباهات فاحش این چنینی نداشته باشم ... متشکرم از وقتت ...
  • ناشناس سلام آقای سرمدیان عزیز ترانه یا به قول خودتون دلنوشته ی زیبایی بود به دلم نشست خیلی
  • شكوفه عبدلي سلام و عرض ادب جناب سرمدیان گرامی ممنون از ترانه ی زیباتون. جسارتا بعضی قسمتاش رو مشخص کردم و در موردشون سوال دارم اول اینکه این قسمتش قشنگ بود. دوس داشتم تعبیر قشنگی بود ظاهرن که کوهِ برفمو توو لباسِ مردِ آهنی از درون که گرممو،هنوز حرفِ آخرو تو می زنی تو ببخشو با طراوتت روح تازه ای به من ببخش تو ببخشو ناب ترین بها با نجابتت به زن ببخش ( راستش این قسمتش رو نفهمیدم یه مقدار مفهومش رسا نیست حتما ایراد از منه) الکی تنِ من سردو الکی مثلا مُردم واسه گفتنِ این حرفا صد دَفه(دفعه) خودمو خوردم ( به نظرم این قسمتش یه مقدار وزنش به هم ریخته نمیشه روان خوندش) فکر میکنم یه مقدار برای ارسالش عجله کردید و خیلی روی ویرایشش کار نکردید. البته من دارم جسارت میکنم شما بسیار توانمند هستید و قطعا با ویرایش می تونید ترانهتون رو زیباتر کنید. پرحرفی و جسارت بنده رو به بزرگواری خودتون ببخشید. موفق باشید. قلمتون رام
    • علیرضا سرمدیان سلام خانم عبدلی عزیز ... پای کارهای من از کلمات منفی استفاده نکنید (جسارت چیه ) ... اتفاقا صحبت های شما کاملا به جاست ... دلنوشته بود و به رسم ادب پاسخ می دم وگرنه دفاعی ندارم .. بیشتر قصدم رسوندن معنی و مفهوم بود و یه جور معذرت خواهی ... وگرنه ازین به بعد قطعا با توجه به تخصصی تر شدن سایت ، باید بیشتر توجه کنم به کارهام که اینجارو شبیه چرک نویس نکنم ... امیدوارم اشتباهاتم دفعه بعد کمتر شه ... متشکرم ..
  • نيما سكوت درود علیرضا جان ترانه متفاوتی ازت خوندم چندتا سوال داشتم البته دست فکرِ آهنیم، خطا گلِ پاکیتو نشونه رفت اینجا فکر کنم قبل خطا یه حرف اضافه مثل به کم داشته باشه چون مفهومو نمیرسونه نابترین بها؟؟؟؟؟؟؟؟ منظورتو نفهمیدم بها که ناب و غیر ناب نداره شاید طلا میگفتی بهتر بود مابیش عالی بود کاکو
    • علیرضا سرمدیان سلام نیما جان دوست خوبم ... فک نکنم حذف به مشکلی ایجاد کنه .. در مورد نابترین بها هرچند که کلا این کلمه زبان این دلنوشته رو دچار دوگانگی کرده ... ولی خب به هر حال دلنوشته بود ... اما اینکه می گی بها ناب و غیر ناب نداره نه عزیزم ، اتفاقا بها که هم معنی ارزش هست نسبی هست ... کلا ارزش بهای هر چیزی نسبی هست ..پس کاربرد نابترین هرچند که به زبانش از نظر خودم ضربه زده اشتباه نیست ..
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای سرمدیان ترانتون رو خوندم بسیار زیبا بود
  • مریم سپید سلام قشنگ بود....
  • sepinood pahlevani سلام مهندس! چه کردی!واقعا عالیه! فقط دل خاکی چرا؟! درخشش هوا؟! اخرشو هول هولکی بستی به نظرم ولی با تمام اینا عالیه من خیلی دوست داشتم
    • علیرضا سرمدیان سلام سپینود پهلوانی عزیز ... لطف داری به من .. راستشو بخوای گاهی وقتا لازمه یه کارایی رو هول هولکی ببندی ..در مورد اشکالاتش کلا باهات موافقم(خوابم می یومد دیگه اونموقع...!!!!) ... دلنوشته بود و راستشو بخوای بعدا از انتشارش پشیمون شدم ولی خب به هر حال لازم بود در حد بضاعتم بود دیگه ... ترانه های بعدی دیگه ایندفعه واقعا تصمیم گرفتم حداقل چند روز روشون فک کنم و از خیلی هام بخوام نقدش کنن بعد منتشرش کنم ...چون تقریبا یه جورایی تمام کارهای قبلیم رو که الان ویرایش کردم ، با چیزی که اینجاها هستن متفاوتن و اینجا شبیه دفتر چرکنویس شده واسم ، به هر حال عجله خوب نیست ...باز هم ممنون از لطفت ...