تا بهار سال بعد
سر به زیر سبز دلتنگ
خزون اومد با دل سنگ
بید مجنون قشنگم
توی این فصل می شی بی رنگ
راهی نیست به غیر تسلیم کندن
چاره ای نیست جز تحمل
میرسونت به بهارو
این خزون برات میشه پل
اگه تلخه دلو کندن
اگه سخته درد دوری
فکر شاخه های بهتر [یا محکم]
میشه همدم صبوری
هرچی دل بدی به سرما
تر و تازه بر میگردی
سر به زیر میرسی اما
توی قلبت سر بلندی
***************
ما رفیقای قدیمیت
من و چشمه چش به راهیم
برای سرسبزی تو
به چش اشکو به دل آهیم
پس خداحافظ عزیزم
تا بهار سال دیگه
که دوباره جون میگیری
میرسی با حال دیگه
روزی که میای و سایَت
چشمه رو باز می پوشونه
سر پناهم میشی هر روز
منو آفتاب نسوزونه