یک اتفاق خیلی معمولی
تو مرد رویاهای من نیستی
تقدیرمون ازعشق بن بسته
باور نمیکنم یکی دیگه
توو هرمسیری با تو همدسته
من دختر رویای تو نیستم
راحت برو این جاده همواره
ترکم کن و ساده ازم ردشو
این رابطه یه چیزی کم داره
من هرشب از شعرفروغ لبریز
تا صب چشام ازگریه بیداره
دنیای تودرگیر آرامش
دنیای من بدجوری تبداره
من هم ازاین دلدادگی خستم
تاوان عشقت گریه من بود
اون مردی که نامردی یادم داد
یه روزایی دنیای این زن بود
یک اتفاق خیلی معمولی
قلبامون و درگیر ماتم کرد
اون قصر رویا رو فرو ریختو
دستاتو از دستای من کم کرد
احساس من ازتو تنفرنیست
چون روزگارمن همینجوره
باورکن ازاول بهم حسی
میگفت که احساسات ما دوره
۲۴ دیماه