روزهای سرخوشی
قدیما یادش بخیر ، روزهای سر خوشی
دوره ی درس و کتاب، گریه و عاشق کشی
رو لبامون خنده و دلمون پر از امید
روی برف قدم زدن،لرزیدنها مثه بید
عشق و نفرت،لحظه ای زود می رفتو میومد
توی خواب ، سوارِ اسب، یه پرنس درو میزد
تو کلاسِ درسمون، روی تخته ی سیاه
قلبِ خنجره خورده و گاهی هم خورشید و ماه
قرارِ یواشکی ، بوسه های دزدکی
اجازه از بابا مون ، با هزار جور زیرکی
همه دخترا بودن ،عاشقِ درسِ حساب
استادش، جوونکی خوش تیپ و اهلِ کتاب
از قضای روزِگار ، گوشه چشمی بما داشت
یه روزی توی کلاس عینکش رو جا گذاشت
بعدِ سی سال هنوزم، عینکش پیشِ منه
خودش نیس ، یادگاریش،سه تا بچه دو زنه
از این نویسنده بیشتر بخوانید:
971
۴۱
-
علیرضا سرمدیانسلام خانم سلیمانی ،نوشتن خاطرات به صورت ترانه ،کار بسیار تاثیر گذاری هست ..ترانتون ساده بود و به دل می نشست، ارتباط طولی کار هم به خوبی رعایت شده بود و به خوبی روایت قابل درک بود، در مورد بند بند کارتون بعدا سر فرصت فکر خواهم کرد، با دانش اندکم اگه چیزی به فکرم رسید بهتون می گم ...فعلا که به دلم نشست ...بعد از امتحانا هستو فکرم کم کم باز تر می شه ... :-) ..این @};- تقدیم شما...پسند
-
ناهید سلیمانیسلام علیرضا جان امیدوارم خیلی خوب از پس امتحانات بر آمده باشی.خیلی خوشحال میشم ایراداتم رو بهم بگی فک کنم از خانم سپید خواستم که با چند نفر از بچه ها نقد رو به عهده بگیرن شما هم زحمت بکشی ممنون می شم آرزوی سلامتی و موفقیت برایت می کنم @};- @};- @};-پسند
-
علیرضا سرمدیانممنون ... خدا رو شکر تا الانش که خوب گذشت..هنوز نمره ها و پروژه های درسی مونده ، ما هم که فعلا یه امشبو حداقل تنبلیم ... ;)) ...در مورد ترانه هم که حتما دوستان از نظر ادبی از من فراتر هستن و به خوبی کمک خواهند کرد ....منم هرچی به ذهنم رسید به صورت پیشنهاد خدمتتون عرض می کنم ... @};-پسند
-
ناهید سلیمانیمتشکرم @};-پسند
-
-
-
سعید سامانی:-x خیلی خوب بود اما احساس کردم یک مقدار ایراد وزنی داره ، البته شاید اشتباه از من باشه @};- موفق باشید :-xپسند
-
ناهید سلیمانیسلام آقای سامانی لطف کردید سر زدید شما هم موفق باشید @};- @};- @};-پسند
-
-
محسن یارانسلام. @};- @};- @};- خیلی خوب و خاطره انگیز. =D> دلم برای معلمای خوبم تنگ شدپسند
-
ناهید سلیمانیسلام آقای یاران متشکر از حضورتون @};- @};- @};-پسند
-
-
فریبا رستگارسلام ناهیدبانوی عزیز بعضی ترانه ها وقتی دلی هستن به دلم میشینن من از دلنشینی وبی تکلفی این ترانه خوشم اومد، درسته سادس ولی بعضی سادگیا قشنگن مرسی بانو ۸-> @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیسلام فریبا جان ممنونم که ترانمو خوندی عزیزم :-x :-x :-x @};- @};- @};-پسند
-
-
حامد حسینیسلام خانم سلیمانی زیبا بود و تبریک راستی این مصرع یه جوریایی اگه خانما بهشون بر نخوره و از دستم ناراحت نشن تو خانما فراگیره از قضای روزِگار ، گوشه چشمی بما داشت :-) @};- @};- موفق باشید @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیممنون از حضورتون زنده باشین @};- @};- @};-پسند
-
-
مسلم ترکاشوندیاد باد آن روزگاران،یاد باد. سلام خانم سلیمانی خواهر خوبم،خیلی دلتنگ دلتنگیاتون شدم. @};-پسند
-
ناهید سلیمانیبسیار ممنون از حضورت برادر مسلم سلامت و شاد باشی @};- @};- @};- برادر جان دلم خوش نیست غمگینم دلم تنگه :-( =((پسند
-
-
sepinood pahlevaniسلام ناهید خانم ترانه های اخیرتونو خیییلی دوست دارم! این کارم که عالی بود :-) @};- @};- @};- :-x :-xپسند
-
ناهید سلیمانیممنونم خانوم شرمنده می کنی :"> :"> :"> :-x :-x @};- @};-پسند
-
-
ناهید ملکیسلام ترانه جالب و دوست داشتنی بود مثل صاحب اثر :-) @};- @};- @};- @};- @};- @};- شما نمیخواید سنتونو لو بدین تا ما بدونیم خاطرات چه دوره ای رو داریم میخونیم ناهید جان ۸-> راستی یه توضیح راجع به بیت اخر بدین ممنون میشم سه بچه و دو زن من نفهمیدم :-/ :-x :-x :-xپسند
-
ناهید سلیمانی:-x :-x ناهید جون دیگه خواجه حافظ شیرازی هم سن منو میدونه کجای کاری دختر ؟ خیلی وقته سنم لو رفته. :-)) توضیح راجع به بیت آخر: اون استاد آمارمونو خدا بیا مرزدش فوت کرد دو تا زن گرفته بود دو تا زن و سه بچه اش هستن . =(( ممنون از حضورت عزیز دلم :-x :-x :-x @};- @};- @};-پسند
-
-
مریم سپیدخیلی کارت دوست داشتنی بود ناهید جون...مثل همیشه =D> @};- قلب خنجر خورده رو خوب اومدی :"> :-) @};-پسند
-
ناهید سلیمانی:-x :-x ممنون از حضور همیشگیت مریم عزیزم بضاعت من در این حده دوستان باید ببخشند :-x :-xپسند
-
-
عباس مقدم@};-پسند
-
ناهید سلیمانی@};- @};- @};-پسند
-
-
صوفی حقیقیسلام خیلی با مزه بود دوست داشتم عاشق چیزای جدیدم =D>پسند
-
ناهید سلیمانیسلام لطف کردید شعرمو خوندین @};- @};- @};-پسند
-
-
شكوفه عبدليسلام حس نوستالژی آدمو بیدار میکنه. ممنون از ترانه تون =D> =D>پسند
-
ناهید سلیمانیسلام شکوفه خانم ممنون از حضورتون @};- @};- @};-پسند
-
-
نيما سكوتدرود بانو ناهید خیلی عالی و زیبا روایت قشنگی بود @};- @};- @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیلطف دارید آقا نیما زنده باشید @};- @};- @};-پسند
-
-
مرتضی تلیکانیسلام خانوم سلیمانی وقت بخیر.ممنون از دلنوشته ی زیباتون @};-پسند
-
ناهید سلیمانیسلام آقای تلیکانی متشکر که شعرمو خوندین @};- @};- @};-پسند
-
-
بهزاد صنعتیlike @};- @};- @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیممنون از حضورتون آقای صنعتی @};- @};- @};-پسند
-
-
Amin Qasemiداستان قشنگی رو روایت کردین با اینکه بعضی جاها وزن مختل بود اما احساس قشنگ و نابی درونش بود =D> =D> =D> @};- @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیمتشکرم از حضورتون @};- @};- @};-پسند
-
ناهید سلیمانیممنون از حضورتون آقای قاسمی @};- @};- @};-پسند
-
-
وحیدی(سورمه)سلام ناهید عزیزم بسیار زیبا واقعا میگم حس زیبائی تو ترانتون بود حالا واقعا این داستان واقعی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لایک۲ تقدیمت عزیز دلم @};- @};- @};- @};- @};- @};- همه دخترا بودن ،عاشقِ درسِ حساب استادش، جوونکی خوش تیپ و اهلِ کتاب از قضای روزِگار ، گوشه چشمی بما داشت یه روزی توی کلاس عینکش رو جا گذاشتپسند
-
ناهید سلیمانیممنونم از حضورت نسترن عزیزم منکه بارها گفتم تما م شعرهای من براساس ماجراهای واقعی سروده می شن :-)) :-x :-x :-x @};- @};- @};-پسند
-
-
ناشناسوااای من الان فهمیدم @};- @};- @};- من چه قدر خنگم ببخشید :-(پسند
-
ناهید سلیمانیسلام مهشاد جان دو سه روز پیش انباری رو مرتب می کردم عینک استاد آمارمون رو پیدا کردم همونجا نشستم این شعرو گفتم چند دقیقه ای رفتم به دوره دانشجویی وای چقد خوب بود ایکاش اون موقع زمان متوقف می شد مهشادم از لحظه لحظه های دورانت لذت ببر به خدا بهترین دورانه دیگه تکرار نمی شه :-x :-x :-x :-x @};- @};-پسند
-
ناشناسمعلوم بود از خاطرات خودتونو چون خیلى خیلى به دلم نشست بله این روزاى اخرو باید قدر بدونم واقعا خیلى خوبه @};-پسند
-
-
-
ناشناسسلام چــــــه جالب بود ترانتون @};- @};- =D> =D> خیلی دوست داشتم مدلش جدید بود @};- @};- آخی سی ساله عینکشو نگه داشته :-) :-)پسند