غبار گریه

سراغ قلب تنهامو دیگه قلبت نمی گیره
شاید از یاد تو رفتم، چشات از دیدنم سیره
نرو از لحظه های من که درگیرم به آغوشت
چرا از یاد تو رفتم؟ شده یادم فراموشت
بگو اشکای تنهاییت کجا با غصه می ریزن
که دیگه شونه های من براشون کسر و ناچیزن
از این زخمی که می سوزم کجا روحت خبر داره؟
که شاید فکر تو از این جدایی دست برداره
نباشی جای خالیتو غبار گریه میگیره
دلم طاقت نمیاره، یه شب از بغض میمیره
بیا تا وسعت اندوه من یکباره خالی شه
مث روزای بیتابی دوباره عشق عالی شه
هنوزم میشه برگردی، من از شور تو لبریزم
همه احساس قلبم رو جلو پای تو میریزم

از این نویسنده بیشتر بخوانید: