زندگی رو خودش اسید پاشید!
میگذره عمری اما باز انگار
با یه کابوس تلخ درگیری
اینجا جای قشنگی واست نیست
میشکنی،میسوزی،هدر میری
میگذره سال ها ولی بازم
یادته زندگیتو سوزوندن
که یه زن سینشو سپر کرد و
صدتا نامرد اون عقب موندن!
زندگی شرم داشت از چشمات
چشم هاشو به اسمون بخشید
خبر دست اول امروز:
زندگی رو خودش اسید پاشید!
خنجر انتقاممون این بار
رو به چشمای اسمون تیزه
هرکی دنبال چالش تازه ست
میتونه رو خودش اسید بریزه!
دست من نبود
ترانه فرمان میداد و من مینوشتم!
شاید هنوز زخمی ناخوداگاهمو ازار میده
کسی چه میدونه!شاید کسی یواشکی روی روح من اسید پاشیده و نفهمیدم!!
هرچه هست،این تکرارو ببخشید