فاجعه
هلالِ سرخ رو لبهاتو
توو دستات حسِ همدردی
هراس هم قرصِ چشماته
توو خانوومی خودِ مردی
مسیرِ کندِ صبرت رو
توو شیبِ جاده انداختی
واسه رد کردنِ دردام
سراشیبی برام ساختی
ولی با پیچشِ تقدیر
فصلِ بی رحمی یِ تندباد
برگ و از ساقه جدا کرد
بینِ ما فاصله افتاد
**********************
رفتی غمت سونامیه..….… فاجعه ی ناکامیه
دریایِ احساسِ دلم……… محکومِ نا آرامیه
**********************
با ییلاقِ تنم بود که
مسیرِ کووچتو ساختی
رو گرمیت سایه انداختم
به نورِ سادگیت باختی
تکالیفم پر از غمباد
محبت سایه روشن شد
سیا(ه) مشقِ نبودنهات
شرنگی رو دلِ من شد
هزار تو هام پر از فکرو
واسم دنیا یه بازی شد
تو این پازلِ پر ابهام
به رویام دس(ت) درازی شد
**********************
رفتی غمت سونامیه..….… فاجعه ی ناکامیه
دریایِ احساسِ دلم……… محکومِ نا آرامیه
**********************