پلکاتو می بندی
پلکاتو می بندی جهان من
یکباره از چشم تو می افته
تبعید میشم به سکوت و ترس
با کوله باری حرف ناگفته
پلکاتو می بندی و گم میشم
مسیر دنیام توی چشماته
سکوت تو دق میده لبهامو
آخه الان چه وقته اخماته ؟
" با اینکه کلمات ترانم کم و محدودن ولی حس و حرفای دلم زیاده و نامحدود "