اینجا زمینه
اینجا زمینه ، قتلگاه عشق
سیاره ای که خاکش از درده
باور نکن این گرمی و نورو
جنگ، این جهانو شعله ور کرده
اینجا تفاوت رنگ آدمهاست
از خوی انسانی نشونی نیست
حتی پرنده باشی ، این روزا
واسه پریدن آسمونی نیست
لعنت به تو حوا که من باید
تبعید این زندان خاکی شم
تو میوه ی ممنوعه رو خوردی
من باید اینجا ، در به در باشم
لعنت به آدم ، عشقبازی هاش
که حاصلش ، هابیل و قابیله
نفرین به آدمهای بعد از اون
که پُر شدن از نفرت و حیله
شاید خدا زمینو یادش رفت
سیاره ای که غرق در خونه
دنیایی که خالیه از احساس
تا آخرش تاریک می مونه
سمیرا اکبرزاده
مینویسم ..تو بخوان
آغوش تو
پنجاه درجه