آژیر خطر
از جنگ بیزارم از این کشتار بی مورد
از اینکه توو هر مرز یک سرباز پیداشه
آژیر وحشت تووی گوش من صدا میده
وقتش شده این درد بی درمون مداوا شه
وقتش رسیده ، مادرا کابووسُ بر دارن
از خواب هائیکه پُر از تشویش و آتیشه
بازی یه حق ِّ عادلانه س بین کودک ها
لبخند سهم زندگی ِّ هر نفر میشه
"ای همصدا با من بخوان ، اینبار محکم تر
لعنت به جنگ، لعنت به بمباران، به ویرانی
لعنت به سلب حسِّ آرامش از آدم ها
لعنت به هر اعلان مرگ ضد انسانی"
خمپاره ، موشک ، مین ، وحشت ، ترس /آتش بس
دلشوره پَر ، کابووس پَر، صلح ِجهانی شد
انسان به انسان دست دادو از نفس اُفتاد
قطع نامه ای که نقض ِ حکم مهربانی شد
فرقی نداره هرکجای این زمین باشی
خورشید در هر آسمون با عشق می تابه
شب سهم آرامش به هر رویا میده وقتی
توو خونه هر بچّه بدون ِ دغدغه خوابه
"ای همصدا با من بخوان ، اینبار محکم تر
لعنت به جنگ، لعنت به بمباران به ویرانی
لعنت به سلب حسِّ آرامش از آدم ها
لعنت به هر اعلان مرگ ضد انسانی"