عشقِ ممنوعـــــــه
یه احساسِ سرطــــــانی
غمـــی عریون و طوفانی
میخوام بیرون شه از جونم
نمی تونم!. .. نمی تونم!
دلم پیشِ یکــــــی دیگه
هم آغوشِ یکی دیگـــه م
چقــــد داغونم از فکرش
بریدم.. هِ.. به کی می گم
سرِ قلّابِ چشماشـــــــم
اسیــرِ آه و "ای کاشــم"
خیالــــش توأمــه با درد
به خوابم هـم سرایت کرد
گرفتارم، از این عشقــی
که قلبم داره، می ترسـم
از این حسّـی، که عینِ پُّک
به ته سیگاره، می ترسـم