یلدای سیاه

بازم داره سر میرسه زمستون……باز شب یلدا و هجوم ِ اشکم

باز یادِ اخم و خنده های نازت…..باز پولکایی که می باره کم کم


یادت میاد چن سال پیش توو ایوون….گفتی که دستات پرِ اشتیاقه

گفتی که طی کردن جاده با تو……قشنگ ترین لحظه و اتفاقه


اون روز برفی تو کنار ایوون…..فنجون ِ قهوه رو ازم گرفتی

مشتی از اون برفارو توی فنجون…..ریختی و فال حافظم ، گرفتی


گفتی بذار طالعمون برفی شه……عشق ستاره ای سفیدو پــاکه

پیمان هرساله ء ما توو ایوون…..باید بگی دلم برات هلاکـــه


اما حالا تنها توو این وعده گاه….حسرت این دقایق و می کشم

قهوه داره سرد می شه پس کجایی…تلخی ِ این حقایق و می چشم


راسته که یلدا یه شب ِ بلنده……برفای پولکی چقد سیاهه

بدون که بعد رفتنت توو فالم…..مردیه که عمریه چشم به راهه


..رها

https://www.academytaraneh.com/8523کپی شد!
1507
۴۱

  • حسين محمدي سلام فريبا جان خوبي ممنون از شعربسيارزيباتون @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> =D>
  • محمد کریمی بی نظیره. میپسندمش زیاد. @};- اما حالا تنها توو این وعده گاه….حسرت این دقایق و می کشم شاید اگه مصرع دوم این بود بهتر میشد: حسرت اون دقایقو میکشم هم به گذشته شیرینی که توی ترانت توصیف کردی اشاره میکنه و هم با مصرع آخر بیت بعدیش هارمونی پیدا میکنه: حسرت اون دقایقو میکشم تلخی این حقایقو میچشم امیدوارم منو ببخشی که جسارت کردم و این مطالبو نوشتم.
  • مجتبی فاطمی من فکر میکنم شمارو میشناسم . شعرات خیلی پیشرفت داشته . تو آخر یا شاعر حرفه ای =D> میشی یا خواننده
    • فریبا سید موسوی به به سلام آقا مجتبی درسته می شناسید خیلی خوشحال شدم دیدمتون جدا دنیا چقد کوچیکه ..به هر حال امیدوارم مارو از ترانه های زیباتون بی نصیب نکنید ...در ضمن خدارو چه دیدید..شاید هم شاعر شدم هم خواننده...موید باشید دوست عزیز @};-
  • هادي حسين پور با سلام مجدد خدمت دوست و استاد خودم خانوم موسوی در ادامه حرفام اگه از بند 1 و 2 و 3 و 4 که جواب دادید و البته من قانع نشدم و شایدم اهمیتی نداره که من قانع بشم یا نه چون صاحب اثر شمایید میرسیم به بند 5 که انگار سوءتفاهم پیش اومده دوست خوبم.اگه یه بار دیگه بخونید منم اصلا نگفتم که مرد باید مردونه ترانه بنویسه و زن هم زنونه،اگه اونجوری بود که اون اساتید بزرگ و گرامی که مرداب و درخت و کویر و برج و ...نوشتن باید حتما مرداب و درخت و کویر و برج باشن دیگه.نه منظورم این بود که اگه شخصیت ترانه شما مرده و این ترانه از زبون اون گفته شده درسته نه اینکه شما مردید.در کل از اینکه نقد موجب ناراحتی شما نمیشه ممنونم.ایراد بنی اسراییلی؟بازم ممنون.
  • محسن رمضانی ضمن اینکه کار بسیار خوبی بود، اونچه باعث لذت بخش تر شدن خوندن این کار میشه قافیه های خوبیه که خانوم موسوی عزیز بکار گرفتند. امیدوارم برای برخی از دوستان کلاس عروض و قافیه باشه کارهای دوستان قوی در ترانه. لذت بردم بانو. آفرین سربلند باشی.
  • احسان ابوالحسنی سلام و آرزوهای خوب . شعر خوبی بود . روان و زیبا نوشته شده بود . در بیت " مشتی از اون برفارو توی فنجون…..ریختی و فال حافظم ، گرفتی" فال حافظم بد نشسته است و به کار ضربه می زند که بهتر این بود عوض میشد .و به نظر من شاه بیت کار :‌ گفتی که طی کردن جاده با تو……قشنگ ترین لحظه و اتفاقه سرافراز و پیروز باشید.
    • فریبا سید موسوی سلام جناب ابوالحسنی حضورتون مایه ء مباهاته ..آره منم با حافظه مشکل دارم ولی از طرفی دوست داشتم فال حافظو توو ترانه بیارم از طرفی روو بیت ننشسته سعی می کنم پس و پیشش کنم شاید بهتر بشه ممنون از نقد صمیمانتون @};-
  • سهیل پیلتن درود خانم موسوی ترانه بسیار زیبایی بود از خواندنش لذت بردم سپاس @};-
  • حميده سادات غفوريان سلام فریبای عزیز ممنونم از ترانه با احساست. دوبند آخررو دوست داشتم . تو این شب وروزهای مقدس دعا یادت نره برای همه وآخرصف من. ممنون ((آرامش نصیبتان))
    • فریبا سید موسوی سلام حمیده سادات عزیزم ..(دختر عمو) :-x از حضورت سبزت خیلی خوشحال شدم محتاج دعا هستم توهم اگه توو این شبای گرانقدر دلت شکست برای من دعا کن ..فدات گلم @};- @};- @};-
  • احسان باوقار ترانه ی فوق العاده ای بود =D> ، ولی دلم گرفت :-(
  • هادي حسين پور سلام خانوم موسوی کارتون زیبا بود ولی ما اینجا نیستیم که از هم تعریف کنیم.من خودم به شخصه دوس دارم از کارم نقد بشه تا چیزی از شما و بقیه اساتید یاد بگیرم پس بعداز تعریف از کارتون اونو نقد میکنم.در بیت دوم به نظر من یه تناقض وجود داره و اون وجود یادِ اخم و خنده های نازته. توی این مصرع هم (ریختی و فال حافظم ، گرفتی) بعد از حافظم یه سکته وجود داره که به خوبی نمایانه. توی مصرع(قهوه داره سرد می شه پس کجایی) وزن دچار مشکل شده که اگه (پس) از این مصرع حذف بشه خوب میشه. توی مصرع آخر هم (مردیه که عمریه چشم به راهه) نشون میده که ترانه از زبون یه مرد گفته شده که اگه از زبون یه خانوم گفته بشه اشتباهه چون مرد رفته و این زنه که باحسرت چشم به راهه.بهطور کلی ترانه زیباییه.امیدوارم از نقدم ناراحت نشید چون نقد راهیه برای بهترشدن.ممنون
    • فریبا سید موسوی سلام دوست عزیز و ممنون که ترانمو خوندی 1 _کاملا با شما موافقم..ونباید اینجارو فقط محل تعریف و تمجید بدونیم و با نقد صادقانه و آگاهانه و بجا کاملا موافقم چون خودمم تعریف بیجا از کار کسی نمی کنم ودر صورت لزوم نظرمو بیان می کنم 2_درسته توو مصراع (باز یاد اخم و خنده های نازت ) بین اخم وخنده تناقض وجود داره ولی تا حالا جایی گفته نشده که استفاده از دو کلمه مخالف توو شعر و ترانه ایراد حساب میشه وتازه به زیبایی شعر و ترانه کمک هم میکنه از اون گذشته اگه منظورتون اینه که خنده نازه ولی اخم نه ..نظر من غیر از اینه چون برای یه عاشق خنده ، اخم ، لجبازی ، قهر ، آشتی و تمام رفتارهای مثبت و منفی معشوق می تونه توو دلبرو جذاب و به طور محاوره ای ( ناز ) باشه و کسی که از دوری یارو معشوق توو عذابه و رنج میبره توو یاد اوری خاطرات فقط به نکات مثبت عشقش فکر نمی کنه بلکه حتی مثلا اخم یار هم براش شیرین و جذابه 3_توو مصراع (ریختی و فال حافظم ،..گرفتی ) من سکته ای حس نکردم ولی شاید حق با شما باشه 4_توو مصراع ...قهوه داره سرد میشه پس کجایی ..اتفاقا وقتی (پس ) رو حذف کردم وزن مصراع کاملا بهم خورد چون هر مصراع این ترانه از( 11 ) هجا تشکیل میشه و اگه پس رو برداریم هم زیبایی جمله از بین میره هم مصراع (10 ) هجا میشه که اصولی نیست 5_متوجه نشدم دقیقا منظورتون چیه ..اگه منظورتون اینه که یه خانم نمی تونه جای یه مرد قرار بگیره وترانه بنویسه که کاملا مخالفم ورد می کنم..چون ایرادی نداره ودقیقا توو این ترانه این زنه که از خونه رفته ومرد داره این خاطراتو یاد آوری می کنه وبا اجازتون بنده از زبون یک مرددددد این ترانه رو نوشتم واین ایرادتون برام خیلی عجیب بود ..من توو هیچ کلاسی و توو هیچ کتاب و منبعی ندیدم ونخوندم که مردو زن نمی توونن برای جنس مخالف شعرو ترانه بگن واین دیگه ایراد بنی اسراییل بود..به هر حال از انتقادای (سازندنتون )بسیار ممنونم @};- @};- @};- @};-
  • محمد رضا لطفعلی آینه(دل نواز) سلام خانم موسوی ترانه ی زیبا و خوش ریتمی بیت آخر مصرع دوم اینطور با معناتر است برفای پولکی اما سیاهه شما در مصرع اول نوشتید راسته که شب یلدا بلنده یعنی تایید کردید بلندی شب یلدا رو و در مصرع دوم باز هم جمله ی خبری استفاده کردید برفای پولکی چقد سیاه به نظر بنده حقیر مصرع اول خوب است ولی مصرع دوم باید تکذیب و یا تشدید حرف مصرع اول باشد البته این از نگاه نکته بینانه است وگرنه کل کار خیلی زیبا بود بدرود
    • فریبا سید موسوی سلام جناب لطفعلی خوشحالم از حضور صمیمانتون..من اگه توو مصراع ( برفای پنبه ای چقد سیاهه ) بخاطر این از چقد استفاده کردم که تاکیدی باشه برای تیره وسیاه بودن بیش از حد نگاه ِ مرد یا راوی این داستان وبه طور عمومی شاعر و توو ترانه اگه الزامی بر تاکید مصراع اول باشه که حتما هم الزامی نیست..چقد سیاهه تاکیدی بر پیکره ء کل ترانه هست چون ترانه یلدای سیاهی رو توصیف می کنه که باطبع برای اون مرد برفها هم رنگ درخشان و سپید ندارن..در هر حال نظرتون متینه و از نکته سنجیتون واقعا سپاسگدارم ...موید باشید @};-
  • میترا باقری زیبابود.واقعن لذت بردم =D> @};-
  • عابد صالحپور سلام خانم سید موسوی عزیز کارتون به دل نشست اما زود به استقبال شب یلدا رفتید لایک @};-
    • فریبا سید موسوی سلام جناب صالحپور گرامی ممنون که مثل همیشه پای ترانه هام می بینمتون حق با شماست زوده ولی این یه کار سفارشیه که اگه خدا بخواد قراره با صدای حامد مطلق اجرا بشه خوشحالم از حضور صمیمانتون @};- @};-
  • مهیاد لارستان چه کار زیبا و پراحساسی... یلدا! مرسی موفق باشید @};- @};- @};-
  • معصومه قریشی درود بر شما بانو موسوی دوست داشتنی فوق العاده سرودید و ناب ، مثل همیشه خوانش کارتون برام لذت بخش بود :-x لایکید @};- @};-
  • امیر حسین نجف آبادی قشنگ بود ممنون
  • سلمازشجاعیان دوسش داشتم لایک @};-
  • احمد جعفری =D> زیبا مثه همیشه @};-
  • محمد رضا باغیشنی سلام خانم موسوی عزیز کار خوبی ازتون شاهد بودم... ممنون =D> @};-
  • ملاحت حاجت پور مثل همیشه از خوندن کارت لذت بردم دوست عزیز =D>