من و به گذشته برگردون !!
۱
۲
۳
۴
۵
…
لحظه هر لحظه مثل کابوسه …
مُحکمه مشت گریه … لَخت شدم
نبض ناقوس کوبه های تبر
قبل افتادن درخت شدم
*
وقتی دنیای بی پدر- مادر
یخ زده ، مثل "عصر یخبندون"
بیا مردونگیت و ثابت کن
تو من و به گذشته برگردون !
*
تو من و به گذشته برگردون
وقتی سوسوی معجزه مُرده
وقتی آمار این همه کوسه
خلوت ماهیا رو آزرده !
*
موندن اینجا یه ریسک پُر خطره
به هیجان شم نمی ارزه
وقتی این آدما فلزّی ان و
بین قلبای خسته شون مرزه .
*
دس ببر توی خواب من ، بانو
یکمی زندگیم و اهلی کن
به " قدیما " مُعرّفیم بکن
"کمِ" احساس عشق و " خیلی " کن !
*
تو من و به گذشته برگردون
به همون بازیای تابستون
دهه ی شصت زندگیم کجاس ؟!
من و لطفن به اون روزا برسون !
*
وُلُوم خنده ام و ببر بالا
تا که گوشای خونه هنگ کنه
لبت و بوسه کن ، بذا دنیا
تا میخواد دستش و تفنگ کنه !
*
آره دسّ من و بگیر و ببر
زرق و برق تمدّن و ول کن
وسط راهه … من کم آوردم !
من و تا "کودکانه " بُکسل کن .
*
از خدایی که بی تفاوته و
توی گوشش یه هدفن گُنده اس
تو بگو چه توقعی داری؟!
قرعه ی شانس ما که سوزونده اس.
*
بچگی مثل فیلم هندی بود
"حسن " و " گاو " و "اَم قِزی" مُردن
اونقَدَر قصّه رو نخوندیم که
قهرمانای فانتزی مُردن
*
حالا با قسط و قرض وبیکاری
با هیولای گریه درگیریم
اونقَدَر حق مون و خواستیم که
مستحقّ یه عمر تحقیریم !!
*
دیر رسوندن به دلخوشی ما رو
پشت یه آمبولانس اسقاطی
کنج این سردخونه افتادیم
درب و داغون و بی ملاقاتی ،
*
من نمی خوام اصّن بزرگ بشم
پام و از شهر قصّه پس بکشم
کاش که من "بنجامین باتن " باشم
آخرین لحظه هام و بچّه بشم !
*
اتفاقای خوبمون کم شد
همه روزای شادمون مُردن
استرس های تلخ و طولانی
چی به روز من و تو آوردن !!؟
*
میشه برگشت و … نه ، بزرگ نشد
با تو خندید و با تو لِی لِی کرد
واسه تعقیب هر کی دشمنته
اسب چوبی قرمز و هِی کرد …
*
زود من و از "خودم " نجات بده
اگه دس دس کنی تو ، می میرم
توو سرم بمب ساعتی دارم !
از همین لحظه وقت می گیرم …
۱۰
۹
۸
۷
۶
…
***
(همین ! )
سعید سروی
@};- @};- @};- @};-
کیوان اخوان حریری
جناب ابوالحسنی ترانه ی بسیار بسیار زیبایی بود و بنده با ترانتون همراه شدم خسته نباشید بابت این هنر و احساس ستودنی البته قسمتی که فرموده بودین خلوت ماهیا رو آزرده چون قبلش از زیادی کوسه ها صحبت کرده بودین به نظر اومد اگر کمی تغییر ایجاد میشد که در انتهای اون قسمت می فرمودین مثلا ماهیا رو خورده به نظر من شاید ملموس تر میشد البته جسارت نمیکنم یه نظر هنری بود چون به نظرم مرده و خورده وزنشون زیباتر از آزرده میشه البته نظر شخصی بنده هست به بزرگی خودتون ببخشید باز هم خسته نباشید عرض میکنم موفق و پاینده باشید خوشحال میشم به ترانه ی اراجیف بنده هم سری بزنید البته اگر لطف کردید و به این ترانه سر زدید باید عرض کنم سعی کردم در فضای یحرطویل یک ترانه ی مدرن تر بنویسم خوشحال میشم ایرادات بنده رو متذکرم بشن منتظرتون هستم با سپاس کیوان حریری
رضا ناظم زادگان
@};- بسیار زیبا بود @};-
نسترن وحیدی(سورمه)
سلام آقای ابوالحسنی شعرتونو خوندم واقعا زیبا بود و اقعا حرف تازه توش زیاد دیده میشد موفق باشین @};- @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D>
مهدي دمي‌زاده
سلام احسان دوست خوب من خیلی جات خالیه با اون ترانه های عاصی! عکستم که برگردوندی به دوره مجردیت کارات همیشه بهم ایده میده
ناهید ملکی
سلام. کاش طولانی تر بود :-) محشر بود @};- @};- @};- =D> =D> =D>
عباس مقدم
بچگی مثل فیلم هندی بود "حسن " و " گاو " و "اَم قِزی" مُردن اونقَدَر قصّه رو نخوندیم که قهرمانای فانتزی مُردن زیبا بود زیبا بود زیبا بود هیچ حرف دیگه ای باقی نمیمونه افرین میگم به اینهمه استعداد ناب درود بر شما لایک @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
حسین خزایی
درود احسان عزیز ... @};- @};- @};- اتفاقای خوبمون کم شد همه روزای شادمون مُردن استرس های تلخ و طولانی چی به روز من و تو آوردن !!؟ @};- @};- البته هر بند حرفی خاصی واسه گفتن داره .. که به تحسین برانگیز .. قلمت نویساااا @};- @};- @};-
حسين عباسي بائي
سلام زيبا بود اما نه مثل شاهكاراي قبليتون نتونستم روون بخونمش ولي تصاويرشو دوس داشتم موفق تر باشيد اقا احسان @};-
حمیدرضا زرگران پور
به به...عجب ترانه ای...واژه اه چقد جدید بودن طولانی بود و زیبا @};-
امین شیخی
صدای پای تو که میروی... صدای پای مرگ که می آید!! دیگر هیچ صدایی را نمیشنوم! احسان جان همیشه با ترانه هات به شوق میام همین پایداری رفاقت @};- @};- @};-
حمید محمدی
سلام،فقط طولانی بود قربان @};- @};-
حسن عرب لاریمی
بسیار عالی و عالی و عالی... پسندیدم5 @};- @};-
آمنه نقدی پور
خیلی عالی بود =D> درود بر شما =D> دهه ی شصت زندگیم کجاس ؟! من ُ لطفن به "اون" روزا برسون ! اگه اشتباه نکنم "اون" جا افتاده. ..... وقتی دنیای بی پدر- مادر یخ زده ، مثه "عصر یخبندون" بیا مردونگیت ُ ثابت کن تو من ُ به گذشته برگردون ! =D> =D> =D> دس ببر توی خواب من ، بانو یکمی زندگیم ُ اهلی کن به " قدیما " مُعرّفیم کن ُ "کمِ" احساس عشق ُ " خیلی " کن ! =D> =D> =D> وقتی به جای ( ُ )می نویسید ( و ) با واو عطف اشتباه گرفته می شه پس بهتره بنویسید: اسب چوبی قرمز ُ هِی کرد … ------- زود من ُ از "خودم " نجات بده جدن خیلی لذت بردم از ترانه تون :-x @};- @};- کار زیباتون رو پسندیدم @};- @};- @};-
مسعود وزیری
زیبا و طولانی @};- @};-
تهِ کدوم مسیر،سرِ کدوم مزار؟
بامن بمان
امسال، سال منه ☃️
آوازِ قو