یک عمر جنگیدیم

ما هردو درگیر یه کابوسیم
از خواب باید هردومون پاشیم
یک عمر راهو اشتبا رفتیم
باید یه جایی منطقی باشیم

تصویر این آینده روشن نیست
ما هردو رویامون ترک خورده
هرروزمون با درد مأنوسه
از بس رو زخمامون نمک خورده

یک عمر جنگیدیم هر روزو
هر شب به هم احساس بخشیدیم
انقدر چشمامونو تر کردیم
توو عادتامون عشق می دیدیم

ما هردولبریز یه حس بودیم
اما تفاهم بینمون گم بود
با هم تموم راهو جنگیدیم
درد دلامون واسه مردم بود

حق میدم از من سرد شی اما
هرجا که باشی بهتر از اینه
باید کسی مثل خودت باشه
باور کنی که عشق شیرینه

با اینکه سخته هردو تنها شیم
با اینکه از این زخم بیزاریم
هر درد گاهی عین تسکینه
از جنگ باید دست برداریم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/83856کپی شد!
881
۳۱