عشق و تردید
چه حالی دارم این روزا , چه قد ذهنم پریشونه
یه حسی رو بغل کردم , که مثل حس بارونه
نوازش میده ذهنم رو , واسم این درد ناپیداس
نمیدونم که این تشویش , عذابه ؟ ….. یا فقط احساس
همش میترسم از اینکه , تو آغوش تو پیدا شم
از اینکه عاشقم باشی ……. از اینکه عاشقت باشم
تو بدبینی به این احساس , نمیفهمی که چی میگم
خدا غمهام و دردامو , ببین دارم به کی میگم
******************************************
باید عادت کنی کم کم , به چشمات اشک بسپاری
یه حرفایی رو تا آخر , توی قلبت نگه داری
باید تو خاطرت باشه , که احساسو نمیشه دید
یه عده عشقشون عشقه …… یه عده عشقشون تردید
همش میترسم از اینکه , تو آغوش تو پیدا شم
از اینکه عاشقم باشی ……. از اینکه عاشقت باشم
تو بدبینی به این احساس , نمیفهمی که چی میگم
خدا غمهام و دردامو , ببین دارم به کی میگم